او از سر شرمسارى آن كه به دفع مضرّت از خداى و رسول تبرّا كرده بود، نمىيارست در مدينه آمدن. (ص461)
پنج. كاربرد در نقش متمّمى
خراسان بر وى مقرّر گشت. (ص479)
بر ما هيچ غرامتى و ملامتى نيست. (ص347)
شش. كاربرد در نقش مفعولى
چه منع كند او را از مواسات با من. (ص170)
او را معلوم شود كذّابى و بى امانتى اين مصنّف مجبّر. (ص179)
هفت. كاربرد در نقش مضافٌ اليهى
عمر را بسى پسر، عمان بودند كه فرمانِ او نمىبردند. (ص173)
خطبه و سكّه به نامِ او كنند تا داند كه او نيز با وجود چنين شحنگان، در توقّفْ معذور است. (ص470)
اعتقادِ تو در حقّ على و آل على، معلوم اوست. (ص356)
ب. ضميرهاى شخصى متّصل
به طور كلّى، كاربرد ضماير شخصى متّصل در كتاب نقض، بيشتر از ضماير منفصل است و همه ضماير متّصل در اين كتاب، كاربرد داشته است.
يك. افزودن «ى» بين كلمه و ضمير هنگام پيوستن ضميربه كلمات مختوم به «الف» و «ى»
ديوارش همه از قَدَر است، و قفلهايش از بغض آل مصطفى است. (ص446)
بوجهل سنگ بر پايش مىزند و مجروح مىكند. (ص332)
دو. حذف شدن شناسه در بعضى موارد
الزام نكنند كه ايمان بيارى و دست از مجبّرى بداريد. (ص42)
سه. در نقش مفعولى
گاهى به آخر فعل متعدّى اضافه مىشود.