مردمِ عامِ غافل از استماعِ آن دعاوى، بى بيّنت و معانى، متحيّر مىمانند. (ص2)
شش. از جانب، از سوى
صدهزار درود و تحيّات از خداى تعالى و از همه احبّا بر زمره انبيا و رسل باد! (ص1)
اين خبر از صادق عليه السلام بر اين وجه و اين تأويل كه بيان كرده است. (ص255)
هفت. فصل و تميز
او نيز مطالعه نسخه تمام كرد و از من پوشيده داشتند از خوف آن كه مبادا من در جواب كتاب و نقض آن، تعجيلى كنم. (ص3)
بهره اوفر و نصيب او از آن كافه امّت را باشد و فرق ننهد در شفقت از ميان يكى و ديگرى. (ص117)
خاله را از چهارگونه سهو افتاده است: اوّل آن كه به بيمارستان بايد رفتن؛ نه به جامع آمده است. دوم آن كه به طبيب يهودى بايست نمود؛ به شافعى مُقرى نموده؛ سيّوم، آن كه بول عادت باشد، نه غايط؛ چهارم، آن كه در شيشه كنند نه در دبّه. (ص254)
هشت. مترادف «بر»
از دروازه بغداد درآمد و از گرد شهر بگشت و أنالحق بزد. (ص70)
نُه. تبيين جنس
عجوزه از جهل و خرافت، دبّهاى از پوست خر برداشت. (ص254)
ده. توضيح
گروهى از علماى هر طايفه، به استقصاى تمام، تفحّص اوراقِ آن كتاب نمودهاند. (ص3)
امّا در آخر الحمد كه روا ندارند گفتن، از آن است كه نه از الحمد است. (ص597)
در بعضى از تفاسير اهل البيت عليهم السلام آوردهاند كه مراد از تين، سوگند است به حسنِ على، و مراد از زيتون، سوگند به حسينِ على، و طورسينين، فاطمه الزّهرا، و هذا البلد الأمين، بقيه ائمّه طاهرين اند. (ص265)