ب. حروف ربط همپايگى مركّب كه عبارت اند از: آنگه، بلكه، وانگه، همچنين، و نيز.
ج. حروف ربط همپايگى مزدوج كه عبارت اند از: هم... هم، نه...نه.
الف. حروف ربط همپايگى ساده
يك. حرف ربط «امّا» براى استدراك، مترادف «ليكن»
آنچه از طلحه روايت كرده است به غايت دروغ است؛ امّا غرضِ مصنّف، آن است كه چون در اوّل كتاب بگفته است كه زبير از على شجاعتر بود، خواسته است كه به رمز در آخر كتاب بگويد كه: طلحه، از مصطفى سخىتر بود. (ص628)
دو. حرف ربط «بارى» براى تلخيص و وصل
من بارى على مرتضى را با اوصياى انبيا برابر دانم و از همه ائمّهاش بهتر دانم. (ص176)
على امام است به اجماع امّت بعد از عثمان، بارى چنان كه بوبكر امام است به اجماع امّت بعد از رسول صلى اللَّه عليه و آله و مخالفت هر دو، بر يك حد است و موافقت هر دو، بر يك حد. (ص174)
سه. حرف ربط «نه» براى عطف
اين حرف ربط، حكمى را براى ماقبل خود اثبات مىكند و از مابعد خود نفى مىنمايد.
به انصاف ببايد ديدن تا اگر دگر كس كرد امير المؤمنينِ مطلق آن كس باشد نه على، و اين فضائل كه بيان كرده شد، همه فرع است بر عصمت و نصّيت به حجّتِ عقل و آيات قرآن و اخبار رسول. (ص172)
پس معلوم شد كه ايشان در اختيار اسامى، تَبَع وضع و فال بوده باشند نه تَبَع اعتقاد، تا نيك فهم كند. (ص517)
چهار. حرف ربط «نيز» براى عطف
پس اين نيز كه پنداشته است ناصبى كه منقبت است هم منقبت نيست كه بنده بايد كه