محمّد بن محمود را - قدّس اللَّه روحه - كه تأليف در عهدِ دولت و حيات او اتّفاق افتاده بود، مدحى و ثنايى گفته است. (ص12)
آنگه چون دو سال برآمد برين حادثه، دگرباره در گوشها فرا گفتگوى گرفتند. (ص449)
دو. حرف ربط «بلكه» براى اضراب
در هيچ كتابى از كتب شيعت، مذكور نيست؛ بلكه در اخبار و تواريخ و آثار و ملاحم آوردهاند. (ص465)
از آنچه على كرد از ده يكى، بلكه از صد يكى، عمر كجا كرد؟ و قوّت آن كجا داشت؟ (ص173)
سه. حرف ربط «و نيز» در معناى «همچنين»
و گر بارى تعالى آلت بندهد و توفيق و لطف در باب تكليفِ عقلى و شرعى بنكند، البتّه وقوع ايمان و طاعت محال باشد، و نيز واجب نباشد بر مكلّف، اختيار آن كردن. (ص502)
ج. حروف ربط همپايگى مزدوج
يك. حرف ربط «هم....هم» براى عطف
على و عمر به مدينه بودند و شاگردان علىّ مرتضى در آن صحبت بودند و به مشاركت على كردند، هم به رأى و تربيت و هم به مدد و لشكر. (ص178)
تا بداند كه بى مصطفى هم مردى نموده است، و هم لشكر شكسته، و هم دشمن بكشته، و حرب صفّين را قياس بايد كردن با حرب حنين. (ص183)
دو. حرف ربط «نه...نه» براى نفى
هيچ كس امامت و زعامت بحق نكرده است؛ زيرا كه معلوم است همه عقلا و فضلا را كه تا امامت به مروانيان و امويان و عبّاسيان افتاد تا إلى يومنا هذا، حقّ ضعفا از اقويا بازنستدند، و نه حقّ مسلمانان به مسلمانان رسانيدند، و نه حقّ خود بر خود نگاه داشتند. (ص334)