167
بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض

چهار. گاهى، حرف ربط «كه»، بعد از ضمير مبهم، به كار رفته است:
چون جواب است عيبى نباشد تا هركه بخواند بداند و حديث فضل و منقبتِ عمر و فتح‏هاى بلاد و آثار اسلام، همه معلوم است و شيعه، آن را انكار نكرده‏اند. (ص‏177)
سادات عالم، ميخِ ديده ناصبيان اند، از فرزندان على اند، و هركه نه از فرزندان على باشد گويند: علوى نباشد و نشايد خواند. پس بدين دلالات و حجّت‏ها معلوم شد كه اين معنى به مذهب شيعت اماميه اصوليه، لايق نباشد كه نويسند و به اعتقاد كنند. (ص‏284)

ب. حروف ربط وابستگى مركّب‏

يك. حرف ربط «پيش از آن» براى تقدّم زمانى‏

چه ماننده است اينچه كوفيان و رافضيان با حسين كردند، بدانچه مكّيان و مدنيان از مهاجر و انصار پيش از آن با عثمان عفّان كردند؛ جمع كننده قرآن، داماد سيّد پيغمبران. تو آن قوم را هر نام خواهى مى‏نه! (ص‏361)
جماعتى حشويان كه پيش از اين خود را بر اين طايفه بستند، اين معنى گفته‏اند. (ص‏281)

دو. حرف ربط «اگر چه» براى استدراك‏

اگرچه مصنّف خود جزا بر عمل را منكر است. (ص‏5)
اين جماعت اگرچه معترف اند به قول شهادتين، چون دشمنان على اند، به دنيا باغى اند و به قيامت هالك. (ص‏183)

سه. حرف ربط «با آن كه» براى استدراك، مترادف «بر سر آنچه»

آنچه گفته است از غايت عداوت على مرتضى كه: «ايشان اهل لا إله الّا اللَّه بودند»، قياس بايد كرد با آن كه جهودان و ترسايان، اهل لا إله الّا اللَّه اند؛ امّا چون دشمنان رسول اند، آن گفت را منزلتى نباشد. (ص‏183)
آمديم با آن كه نمى‏دانم كه اين مجبّر، از اين رفض چه مى‏خواهد؟! (ص 187)


بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
166

3. مترادف «واو» عطف‏

تعليم و تقليد، باطل است كه آن، طريقت ملحدان و باطنيان است. (ص‏451)

4. براى بيان مقصود

جواب اين شبهتْ آن است كه اين مصنّف اگر دعوى مذهب شافعى مى‏كند، بايد كه سؤالگو را بدين سِر منكر نباشد تا او را در تفسير اين آيت، شبهتى بنماند كه دوبار زندگى باشد. (ص‏270)

5. براى مفاجاة

جواب اين شبهتْ آن است كه اين مصنّف اگر دعوى مذهب شافعى مى‏كند، بايد كه سؤالگو را بدين سِر منكر نباشد تا او را در تفسير اين آيت، شبهتى بنماند كه دوبار زندگى باشد. (ص‏270)

نكاتى در مورد كاربرد حرف اضافه «كه»

يك. گاهى جمله بعد از «كه» توضيح دهنده تركيبى وصفى، مركّب از صفت اشاره است كه قبل از آن به كار رفته است:
امّا جواب اين كلمات كه بايستى كه با بوبكر وعمر همان كردى كه با معاويه كرد، آن است كه لازم نيست از وجوه... (ص‏330)
دو. حرف ربط «كه»، بعد از اسمى كه داراى حرف تعريف «ى» است، به‏كار رفته:
بوطالبِ قرشى كه مربّى مصطفى باشد، و ناصرِ دين خدا باشد، و پدرِ على مرتضى باشد، به قول خواجه انتقالى، كافر نشود. (ص‏514)
مذهب اين مصنّف انتقالى نوسنّى رافضى بُده سُنّى شده مانند است به سرايى كه اساسش از جبر است، و بنيادش از تشبيه، و ديوارش همه از قَدَر است. (ص‏446)
سه. گاهى حرف ربط «كه»، بعد از اسم بدون حرف تعريف «ى» آمده است:
هر آيت كه نه در حقّ على باشد بر وى بستن، بدعت و تهمت و ضلالت باشد و اين حوالتى بى اصل است. (ص‏179)

  • نام منبع :
    بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 374585
صفحه از 218
پرینت  ارسال به