(ص348)؛ ويرانه / بيرانه (ص73)؛ افكندن/ اوكندن (ص249)؛ تراويدن/ تلاويدن (ص437)؛ هژبر/ هزبر (ص182)؛ ياوه /يابه (ص507)؛ نيابد / نياود (ص296)؛ با خود نهادن/ وا خود نهادن (ص534)؛ سرنوشت/ سرنبشت (ص395).
2. تخفيف واجها
تخفيف يا سبكسازى، حذف واج يا واجهايى از سازه يا كلمه يا كلام است به منظور كوتاه و سبك كردن آن. تخفيف، اقسامى دارد كه از آن جمله است: 1. تخفيف آغازين؛ 2. تخفيف ميانى؛ 3. تخفيف پايانى؛ 4. تخفيف و ابدال؛ 5. تخفيف تاريخى.
تخفيف در لغت به معناى: سبك كردن، سبك، سبك كردگى، ملايمت و تسكين، كمى و كمكردگى و كاستگى است و در اصطلاح، اختصار كلمه براى سهولت تلفّظ و برداشتن تنوين و تشديد از آن است. تخفيف، خلاف تشديد است. همچنين حذف بعضى از حروف يك كلمه براى كوتاه كردن آن را تخفيف مىگويند. اين عمل، در اثر تحوّلات زبان و لهجهاى صورت مىگيرد. تخفيف يا كاهش آوايى، بيشتر در نظم فارسى صورت گرفته است و آن به خاطر تقيّدى است كه نظم فارسى به رعايت كمّيت هجاهاى منظم داشته است.۱
الف. تخفيف مصوّتها
يك. تخفيف و تبديل مصوّت بلند آ/ a به مصوّت كوتاه اَ/
آن گاه/ آنگه (ص7).
دو. تخفيف مصوّت بلند ايى/i به مصوّت كوتاه اِ /
بازايستادن / بازاستادن (ص150).
سه. تخفيف مصوّت بلند ايى/i به مصوّت كوتاه اُ/
فراپذيرفتن / فراپذرُفتن (ص599)؛ پذيرفتن / پذرُفتن (ص470).