29
بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض

است. اكنون برخى از اين مكان‏ها را يادآور مى‏شويم:
باروى شهر رى و قم و مسجد عتيق قم: امير ابو الفضل عراقى در عهد سلطان طغرل كبير، مقرّب و محترم بود، و باروى شهر رى و باروى قم و مسجد عتيق قم و منارها فرمود، و مشهد و قبّه ستى فاطمه بنت موسى بن جعفر عليها السلام او كرد و خيرات بى مر كه به ذكر همه كتاب بيفزايد. (ص 219)
جامع جديد (رى): در آن تاريخ كه سرهنگ ساوتكين، جامع جديد مى‏كرد براى اصحاب الحديث كه ايشان را در رى، مسجد آدينه نبود. (ص 35)
جامع سرهنگ، جامع طغرل و جامع عتيق (رى): خواجه امام بومنصور حفده - كه در اصحاب شافعى، معتبر و متقدّم است - ، به وقت حضور او به رى ديدند كه روز عاشورا اين قصّه بر چه طريق گفت و حسين را بر عثمان، درجه و تفضيل نهاد و معاويه را باغى خواند در جامع سرهنگ و قاضى عمده ساويى حنيفى - كه صاحب سخن و معروف است - ، در جامع طغرل با حضور بيست هزار آدمى، اين قصه به نوعى گفت و اين تعزيت به صفتى داشت از سربرهنه كردن و جامه دريدن كه مانند آن نكرده بودند و مصنّف كتاب اگر رازى است ديده و شنوده، و خواجه تاج اشعرى حنيفى نيسابورى، روز عاشورا بعد از نماز در جامع عتيق ديدند كه چه مبالغت كرد. (ص‏372 - 373)
جامع عتيق همدان: مملكت و پادشاهى عضد الدّوله، خود معروف و مشهور است، و خيرات بى مر كه فرموده است و هنوز باقى است، چون مَصانع راه باديه و مشهد امير المؤمنين على عليه السلام، بند پارس و بيمارستان بغداد با عدّت و آلت و اوقاف، و جامع عتيق به همدان كه دار الملك سلاطين است. (ص 214)
جامع قزوين: ... به گوش خواجه بونصر رسيد درخواست از امير، و روز آدينه در جامع قزوين با حضور صدهزار مرد سخن گفت و تقرير مذهب كرد و همه، مدهوش و متحيّر شدند و به سلامت باز آمد. (ص 452)
خانقاه امير اقبالى و خانقاه على عثمان: و خانقاه امير اقبالى، نه در عهد كريم غياثى كردند؟ و خانقاه على عثمان كه پيوسته منزل سادات عالم زاهد متديّن بوده است، در


بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
28

بقاع كه إلّا شيعه نباشند، نخواندندى. (ص‏77)
برَزاد [فرزاد يا فرحزاد؟]: ۱ بايستى كه اين مُلحدى برداشته بودندى و ايون (اوين؟)‏ونك‏ و كن و برَزاد خراب كرده بودندى. (ص 421)
صومعه‏چرا [: صومعه‏سرا؟] و كوه سندلان [: كوه سبلان‏]: از ولايات به زيارت آن مُغ مى‏شوند يا به كوه سندلان باشد يا به صومعه‏چرا يا به اردبيل... . (ص 578)
گُرپايگان / جربايقان [: گُلپايگان؟]: بزرگان دهستان و مؤمنان جربايقان و امينان استراباد... (ص‏437)؛ در نواحى اصفاهان و كَرَه و گُرپايگان و ديه به ديه مى‏گشتى... . (ص 301)
مَرج [: داى مرگ/ داى مَرج‏] ۲: امير يرنقش بازيار، مقدّمه لشكر بغداد بود وخوارزمشاه، مقدّمه لشكر سلطان بود. به مَرج به يكديگر پيوستند. (ص‏382)
مژدغان [: مزدعان/ مزدقان‏] ۳: اگر شيعيان به ساوه و مژدغان زبون باشند، همه مجبّران و ناصبيان در بلاد مازندران، زبون باشند. (ص 622)
وروجرد/ بروگرد [: بروجرد]: بپرسد از مردم وروجرد تا بداند شبهتى بنماند. (ص 119)

دو. ذكر نام محلّه‏ها، مساجد، مدارس، كتاب‏خانه‏ها، دروازه‏ها و ديگر مكان‏ها

ذكر اين مكان‏ها، بخصوص مساجد و مدارس، بسيار قابل توجّه است؛ چراكه مؤلّف در بخشى از كتاب، به تفصيل، اين مكان‏ها را مقدّمه و محملى براى استدلال خويش آورده و اين استدلال، منبع خوبى براى درك چگونگى شرايط پايه‏گذاران حكومت‏ها، كثرت علما و نوع فعّاليت‏هايشان، ذكر مكان جغرافياى در شهر و...

1.نقض، حواشى ص ۴۲۱ - ۴۲۲. به آورده صاحب معجم البلدان، فرزاد، شهرى از حوالى رى بوده است.

2.همان، حواشى ص ۳۸۲. مراد، موضعى است در نزديكى همدان معروف به «داى مرگ» و ابن اثير به شكل «دايمرج» آورده است.

3.همان، حواشى ص ۶۲۲. ياقوت حموى در معجم البلدان آورده: «شهركى معروف است ميان رى و ساوه و جماعتى از اهل علم را بيرون داده است و همچنين شهر كوچكى از شهرهاى قهستان».

  • نام منبع :
    بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 380861
صفحه از 218
پرینت  ارسال به