41
بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض

و در آن جا مدرسه شمس الإسلام حسكا بابويه - كه پير اين طايفه بود - كه نزديك سراى ايالت است و در آن جا نماز به جماعت و قرائت قرآن و تعليم قرآن كودكان را و مجلسِ وعظ و طريقِ فتوا و تقوا ظاهر و معيّن بوده است و هست. (ص 34 - 35)

ج . نثر موزون‏

البتّه اين آهنگين بودن و بهره جستن از موازنه و قرينه و سجع، در مواردى خاص بروز مى‏كند و ويژگى اصلى نثر اين كتاب نيست - كه پيش‏تر در مقدّمه، در مورد آن سخن رفت - ؛ امّا هر زمان هم كه ظهور و بروز كند، شاهد نثرى زيبا، هنرى و شاعرانه هستيم.
چون نسخه اصل به ما آوردند و تأمّل افتاد، عقل چنان اقتضا كرد كه اگرچه تقرّب در آن به خداى بى عيب و عار و به احمد مختار و به حيدر كرّار باشد، ديباچه كتاب بايد به اسم امام روزگار، خاتم الأبرار مهدى بن الحسن العسكرى - عليه و على آبائه الصّلوة و السّلام - رئيس كبير جمال الدين على بن شمس الدين الحسينى باشد كه وجودِ عالم را حوالت به بقاى اوست و عقل و شرع، منتظرِ حضور و ظهور و لقاى او؛ و آيت: (وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ) و خبر «لو لم يبق من الدّنيا»، بر صحّت عصمت و اثباتِ امامت گواه اوست، زين اللَّه الدين والإسلام بخروجه و ظهوره، و ملأ المشارق و المغارب من نوره.
چون اين عزم مصمّم شد، دل، مژده به جان داد، و جان، پيغام به زبان، و زبان، به بيان، و بنان، به بيان كه اگر مى‏خواهى كه اين لعل را طَرفِ كمرِ ايمان كنى، صوابْ آن باشد كه ديباچه كتاب به نام آخرينِ امامان كنى. در حال، قدم در راه فرمان نهادم و بعد از استخاره «تقرباً إلى ربّ العباد و وسيلةً و ذخيرةً ليوم المعاد» شروع افتاد. (ص‏6)
سپاس آن خداى را كه دل و سينه ما را روشن گردانيد به نور معرفت، و از ما بزدود زنگ بدعت به جلاى هُدا، تا دور باشيم از ضلالت و متابع باشيم طريق حق را. (ص‏14)
به قضاى خدا رضا بايد دادن و تعريضْ ناكردن و تشنيع نازدن. (ص 77)
با وليدِ پليد و بوجهلِ پُرجهل برابر دانسته، چگونه راست باشد؟ (ص 47)


بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
40

فرونشيند كه صدوپنجاه سال باشد تا مذهبش نهاده باشند. (ص 101)
روا نباشد كه اينان نيز دشمن دارند كه «الإنسان عبيد الإحسان». (ص 410)
امّا چون ضرورت است برسبيل حكايت برود «العهده على من ابتدأ به». (ص 95)
كه مبغضش هم منافق و هم شقى است كه «ولا يبغضه إلّا منافق شقى». (ص 5)
و نوبت‏هاى عقود مجالس ايشان «أظهر من الشمس» است. (ص‏19)
مانند اين همه شامى و خارجى، متولّى عمر سعد، امير عبيد اللَّه بى‏راه، سلطان يزيد پليد، «كالبحر كالسّفينة كالملاح»، و اسامى پوشيده نيست. (ص 367)
در اين فصل «جواب الأحمق سكوت» آمده است. (ص 192)

ب. به كاربردن جمله‏هاى معترضه و دعايى‏

مقصود از جمله معترضه، آن نوع جمله‏اى است كه عدم استعمال آن، در پيام نويسنده، خللى وارد نمى‏كند. جمله‏هاى معترضه، بيشتر معناى دعايى دارند و گاه به گونه‏اى، قسمتى از جمله را توضيح مى‏دهند. در قرون پنجم و ششم هجرى، استعمال اين گونه جمله‏ها، در همه كتاب‏ها شايع نبوده و استعمال آن را بايد از ويژگى‏هاى رسائل ديوانى برشمرد. بجز تاريخ بيهقى - كه در اين شيوه، ممتاز است - ، به نظر مى‏رسد كه كتاب نقض را نيز بايد در كنار آن قرار داد. توضيحاتى كه در ميان جمله مى‏آورد، هرچند به پيچيدگىِ نثر تاريخ بيهقى نيست، با اين حال، از لحاظ كمّيت به كارگيرى، قابل توجّه است.
بايد به اسم امام روزگار، خاتم الأبرار مهدى بن الحسن العسكرى - عليه و على آبائه الصلوة و السلام - باشد. (ص 6)
حمزه عبد المطلّب را - كه اسد اللَّه و عمّ رسول اللَّه بود - بدان زارى بكُشَد. (ص 21)
شرف الدين ملك النقباء سلطان العتره ابو الفضل محمّد بن على المرتضى - ضاعف اللَّه جلاله - . (ص 5)

  • نام منبع :
    بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 374564
صفحه از 218
پرینت  ارسال به