كرده است، و شاعرى طوسى تفاخر مىكند آن جا كه گفت:
هر وزير و عالم و شاعر كه او طوسى بودچون نظام الملك و غزّالى و فردوسى بود.
و فخر جرجانى، شاعرى بوده است و در كسايى، خود خلافى نيست كه همه ديوان او مدايح و مناقب مصطفى و آل مصطفى - عليه و عليهم السّلام - ، و عبد الملك بنان رحمه اللَّه عليه مؤيّد بوده است به تأييد الهى و مذهب اصوليه شيعه. (ص231)
ز. تركيبات و اصطلاحات خاص
اتّفاق حضور (= همعصرى؛ ديدار): او محمّد بن [ابى] زينب را كجا ديد و كجا بدو رسيد؟ و اتّفاق حضور شرط است در وضع مذهب و طريقت. (ص 24)
اجرا بايست كردن (= دوبارهخوانى؛ درك كردن؛ برداشت كردن): و بر مذهب جبر و تشبيه اين لفظ چنين اجرا بايست كردن كه: اين مجموعهاى است در فضايح و قبايحى كه خدا آفريده است و خالقش اوست و رافضيان بر آن قادر نباشند. (ص 9)
اجماع بر كسى منعقد شدن (= با او بيعت كردن؛ او را انتخاب كردن؛ خليفه و حاكم شدن): بعد از آن كه به روزگار عبد الملك مروان رسيد كه خليفه روزگار شد و اجماع بر وى منعقد شد. (ص 93)
اصلى (= اصيل؛ درست؛ واقعى): ديگر باره خواجه نومسلمان كه بيست و پنج ساله رافضيى اعتراف داده است بر تركان غازى و سنّيان اصلى تشنيع مىزند. (ص 63) همچنين: مغازىهاى به دروغ و حكايات بى اصل وضع كردند. (ص 67)
اعلام گفتن (= نشان دادن): و چون بر پشت مجموعه نام مصنّف نبود و اصل معتمد از نام و لقب و فعل و نسب او اعلام گويد كه كيست و غرضش از جمعِ اين كتاب چيست. (ص 5)
بر كسى غرامت نبودن (= گناهى نيست؛ بر كسى وزر وبالى ندارد): بعضى از صحابه بر وى انكار مىكردند، بارىتعالى آيت فرستاد كه بر وى هيچ غرامت نيست. (ص 19)
به اعتقاد كردن (= معتقد شدن؛ از روى اعتقاد كارى كردن؛ از روى قصد انجام