ژرفْساخت جمله باشد.۱
در كتاب نقض، تنها جملههاى يك جزيى بىفعل به كار رفته است.
جملههاى يك جزيى بى فعل
واژههايى هستند كه گاهى به تنهايى، كار يك جمله را انجام مىدهند و خود دو نوع هستند:۲
يك. صوت
عايشه گفت: آه! درست شد مرا كه آن واقعه است كه رسول مرا خبر داده است. (ص 379)
زهى! مذهب و اعتقاد و طريقه كه ابليس، مطيع خداى باشد و موسى و محمّد و ابراهيم، عاصى باشند. (ص 500)
دو. غير صوت
جايى مىگويد: عُمَر، به فضل از على بهتر است، و جايى مىگويد: در صلابت با بوجهل همبر است. دريغا! سُنّيان به تعصّب! (ص 176)
بار خدايا! امّت را به على سپردم و على را به تو. (ص 643)
دريغا! مسلمانى كه به طريق شفقت و انصاف، اين حال، برين وجه بر خلفا و سلاطين و اُمرا عرض كردندى تا خواجه را افتادى. (ص 52)
انواع جملههاى ساده از حيث اركان
جملههاى كتاب نقض از اين حيث، به جملههاى عادى، فشرده و گسترده تقسيم مىشوند.
الف. جملههاى عادى
آن است كه گسترده يا فشرده نباشد و در آن، تمام عناصر اصلى جمله (يعنى: