بدين غايت جسارتى و نهايت خسارتى، قلم در ميدان هَذَيان افكنده، مُثبتانِ توحيد را و مُقرِّان نبوّت را و امامت را و متابعانِ شريعت را به تهمتِ كذبْ منسوب كرده و ساداتِ بزرگوار و مشايخ كبار را بى حجّتى، معيوب دانسته و مصنّفان امين و راويان معتمد را خائن و مُخطى پنداشته، و متكلّمانِ محقّق و مفتيانِ متديّن و مُقريانِ عارف را مَساوى گفته و نوشته، و وزيرانِ عادل و خواجگانِ ديندار را به بدى ياد كرده، و از معنىِ اين آيت نيز دورافتاده كه در نصّ قرآن مجيد مذكور است. (ص 5)
بدان اى برادر! كه مذهب اين مصنّف انتقالى نوسنّى رافضى بُده سُنّى شده، مانند است به سرايى كه اساسش از جبر است، و بنيادش از تشبيه، و ديوارش همه از قَدَر است، و قفلهايش از بغض آل مصطفى است، و درش در كوى جفا و تعصّب و هواست، و در آن سراى چهار صُفّه است: يك صُفّه، صفت جهودى دارد، و دوم صُفّه، صفتِ ترسايى و سيوم صُفّه، صفت گبركى و چهارم صُفّه، صفت ملحدى دارد، اگر حدود سراى مختلّ باشد چنان كه او خود در رافضيى گفته است آن نقصان نكند كه اندرون سراى بدين مخلّى باشد چنان كه بيان شود. (ص 446)
ترتيب اجزاى جمله
در كتاب نقض، ترتيب اجزاى جمله، آزاد است و بيشتر به دليل كلامى و استدلالى بودن متن، اجزاى جمله، جابهجا و حذف شدهاند.
الف. جايگاه نهاد
يك. نهاد، شناسه يا ضمير مستتر
البتّه بر خليفه و سلطان خطبه نخوانند و سكّه ننهند. (ص458)
مىبايد كه صحّت اين دعوى بداند. (ص 522)
دو. نهاد، به شكل ضمير ظاهر
چنان كه گفتهاند: دست و جوز از خُنبره هر دو برون نايد به هَم. (ص 331)
گفتهاند: نون، آن ماهى است كه مدار زمين بر اوست. (ص 279)
گفتهاند: اهل كفر و شرك و بدعت و ضلالت اند از بتپرستان و فلكپرستان و صابئه