55
بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض

بدين غايت جسارتى و نهايت خسارتى، قلم در ميدان هَذَيان افكنده، مُثبتانِ توحيد را و مُقرِّان نبوّت را و امامت را و متابعانِ شريعت را به تهمتِ كذبْ منسوب كرده و ساداتِ بزرگوار و مشايخ كبار را بى حجّتى، معيوب دانسته و مصنّفان امين و راويان معتمد را خائن و مُخطى پنداشته، و متكلّمانِ محقّق و مفتيانِ متديّن و مُقريانِ عارف را مَساوى گفته و نوشته، و وزيرانِ عادل و خواجگانِ ديندار را به بدى ياد كرده، و از معنىِ اين آيت نيز دورافتاده كه در نصّ قرآن مجيد مذكور است. (ص 5)
بدان اى برادر! كه مذهب اين مصنّف انتقالى نوسنّى رافضى بُده سُنّى شده، مانند است به سرايى كه اساسش از جبر است، و بنيادش از تشبيه، و ديوارش همه از قَدَر است، و قفل‏هايش از بغض آل مصطفى است، و درش در كوى جفا و تعصّب و هواست، و در آن سراى چهار صُفّه است: يك صُفّه، صفت جهودى دارد، و دوم صُفّه، صفتِ ترسايى و سيوم صُفّه، صفت گبركى و چهارم صُفّه، صفت ملحدى دارد، اگر حدود سراى مختلّ باشد چنان كه او خود در رافضيى گفته است آن نقصان نكند كه اندرون سراى بدين مخلّى باشد چنان كه بيان شود. (ص 446)

ترتيب اجزاى جمله‏

در كتاب نقض، ترتيب اجزاى جمله، آزاد است و بيشتر به دليل كلامى و استدلالى بودن متن، اجزاى جمله، جابه‏جا و حذف شده‏اند.

الف. جايگاه نهاد

يك. نهاد، شناسه يا ضمير مستتر

البتّه بر خليفه و سلطان خطبه نخوانند و سكّه ننهند. (ص‏458)
مى‏بايد كه صحّت اين دعوى بداند. (ص 522)

دو. نهاد، به شكل ضمير ظاهر

چنان كه گفته‏اند: دست و جوز از خُنبره هر دو برون نايد به هَم. (ص 331)
گفته‏اند: نون، آن ماهى است كه مدار زمين بر اوست. (ص 279)
گفته‏اند: اهل كفر و شرك و بدعت و ضلالت اند از بت‏پرستان و فلك‏پرستان و صابئه


بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
54

مسنداليه، فعل، مفعول، مسند و غيره) آمده باشند.۱
الحق! عباراتى است درست و خوش و سهل. (ص 4)
از ثوابِ آمين آن مبتدع محروم باشد كه چيزى در قرآن افزايد كه نه از قرآن باشد. (ص 597)
اين نقل بر اين وجه، در هيچ كتابى از كتب اصوليان شيعت، مسطور نيست. (ص 281)

ب. جمله‏هاى فشرده يا كوتاه‏

آن است كه يا يكى از عناصر اصلى ژرف‏ساخت آن حذف شده باشد، مثل: پاينده ايران، و يا يكى از عناصر آن در عناصر ديگر ادغام شده باشد، مانند: برو! (= تو برو)؛ و يا كلمات جانشين به كار برود، همچون: واى، به به و بله. البته بايد يادآورشد كه جمله نمونه‏اى كه بتوان حدّفاصل و تفاوتى با جمله‏هاى دعايى يافت، به دست نيامد.

ج. جمله‏هاى گسترده‏

آن است كه علاوه بر عناصر اصلى، داراى عناصر گسترنده هم باشد.عناصر گسترنده، عبارت‏اند از: وابسته‏ها و همسان‏ها. وابسته‏ها: قيد و متمّم و صفت؛ همسان‏ها: همپايه و بدل و تأكيد و تفسير.۲ البته مى‏توان گفت كه بيشتر جملات كتاب نقض، جمله‏هاى گسترده به حساب مى‏آيند كه در اين جا به مواردى اشاره مى‏گردد:
هركس كه به انصاف برخواند، نامنصفىِ اين مصنّف بداند كه هرچه گفته است همه دروغ و بهتان و تعصّب و كذب است. (ص 255)
امّا جواب اين كلمات كه حوالت كرده است به ابن البرقى و به كتاب او، و اين مايه بندانسته است كه مُخبِر و مُحدِّث، مانند غوّاص باشد كه به دريا فروشد، هرچه به دستش افتد برآرد و دلالتِ مذهبِ او نباشد، تا در كتب اخبار از مخالف و مؤالف، از هرگونه‏اى آورند از مناقب و مساوى؛ و به اعتقادِ محدّث تعلّق ندارد، و اين خبر، خود معروف نيست. (ص 255)

1.همان، ص ۱۱۳.

2.همان، ص ۱۱۴.

  • نام منبع :
    بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 374845
صفحه از 218
پرینت  ارسال به