2. حذف شناسه از فعل به قرينه لفظى
در اين معنى، كتبِ مطوّل و مختصر كردهاند و دلالات عقلى و سمعى انگيخته[اند ]. (ص 520)
3. حذف فعل معين به قرينه لفظى
حذف فعل معين ماضى نقلى به قرينه ماقبل
بدين غايت جسارتى و نهايت خسارتى، قلم در ميدان هَذَيان افكنده، مُثبتانِ توحيد را و مُقرّان نبوّت را و امامت را و متابعانِ شريعت را به تهمتِ كذب، منسوب كرده. (ص5)
آن كلمه كه در حقّ زيدِ على بن الحسين عليهم السلام گفته[است]، در ميانه اين مجموعه، فصلى گفتهايم و تكرار و تطويل ملال افزايد. (ص 14)
حذف فعل معين ماضى التزامى به قرينه ماقبل
معلوم شد كه ايشان در اختيار اسامى، تَبَع وضع و فال بوده باشند، نه تَبَع اعتقاد [بوده باشند]. (ص 517)
حذف فعل معين ماضى بعيد به قرينه ماقبل
اين خبر علماى سنّت با سلطان سنجر نگفته بودند و خيانت كرده تا او بر شرف بوطاهر وزير قمى، و بر معين الدين ابو نصر كاشى اعتماد كرده بود. (ص 261)
4. حذف فعل معين به قرينه معنوى
پدرش وليد مُغيره بود؛ مخزومى كافر بود كه مكّه به مصطفى عليه السلام چون حلقه ميم كرده بود و منكر بعث و رسالت بود و بر قرآن فسوس داشته [بود ]و بر صحابه استهزاء كرده [بود]، اگرچه مصنّف او را در اين كتاب، ريحان قريش خوانده است. (ص 290)
آن كه به طبيب يهودى بايست نمود، به شافعىِ مُقرى نموده[است]. (ص 254)
دو. حذف نهاد
حذف نهاد به قرينه لفظى
چون از خون يحياى زكرياى بىگناه عالَم مِلء مىشود[خداوند] توقف مىكند؟ (ص 322)