هريك را اندبار حدّ قذف زده بودند و سر و روى سياه بكرده. (ص184)
دو. براى بيان عملى در گذشته به طور مطلق، كه زمانى از آن گذشته است:
روايت كردهاند كه همان شب كه قالب خالى كرده بود، به خوابش ديدند. (ص 185)
سه. گاهى ماضى بعيد به اين شكل مىآيد: ب + دانسته بود + «ى» استمرار.
مىبايست كه در آن بيست و پنج سال كه رافضيى دعوى كرده است، حقيقتِ اين يك مسئله بدانسته بودى. (ص 504)
در اين مدّت دراز و عهد طويل، بايستى و شايستى كه اين مايه بدانسته بودى كه شيعه، امام به نسبت نگويند. (ص49)
ه. ماضى التزامى
اين نوع فعل، انجام كارى يا بودن حالتى را در زمان گذشته با شك، آرزو، لزوم و امثال آن مىرساند. ساختار اين نوع فعل، به اين صورت است: صفت مفعولى + فعل معين «باشد».
ايشان گفتند: موسى را قبول كرديم و هارون را نخواهيم تا هر دو هم انكار وحدانيت كرده باشند و هم انكار رسالت، و هم انكار ولايت. (ص 447)
اگر براى رغبت چنان پيوند، آن كلمه گفته باشد، دور نباشد كه نه معصوم بود. (ص 262)
2. فعل مضارع
مضارع، فعلى است كه بر انجام گرفتن كارى يا بودن حالتى در زمان حال يا آينده دلالت مىكند. در كتابهاى مختلف دستور، دو يا سه گونه ساخت براى مضارع آمده و در هيچ كتاب دستور، مضارع ساده به عنوان ساختى مستقل نيامده است. در اين جا چند مورد از اين تقسيمبندى بيان مىشود:
احمدى گيوى، مضارع را سه قسم مىداند:
الف. مضارع اخبارى؛ ب. مضارع التزامى؛ ج. مضارع مستمر (ملموس).
مضارع ساده، نوع مستقلّى از اقسام چندگانه مضارع نيست.۱