69
بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض

اين زمان پس از ماضى اخبارى، پُركاربردترين زمان در كتاب نقض به شمار مى‏آيد. مضارع التزامى در كتاب نقض، به صورت‏هاى زير آمده است:

يك. مضارع التزامى مجرّد از پيشوند

اين ساخت، از تركيب بن مضارع و شناسه‏ها، ساخته مى‏شود:
- اگر شيعت اماميه خواهند كه از مفسّران خود لافى زنند، از جماعتى نامعتبرِ نامعروف نزنند. (ص 285)

دو. مضارع التزامى با پيشوند «ب»

اين ساخت از فعل مضارع، كاربرد كمترى دارد كه عبارت است از:

1. در جمله‏هاى وابسته مبيّن غرض‏

گفتند: خداى را به مجاهره به ما نماى تا بدين چشم سرش ببينم. (ص 447)

2. در جمله‏هاى شرطى‏

اگر خواجه همان مذهب دارد، دست از مجبّرى و مشبّهى ببايد داشتن. (ص‏455)
و اگر خواجه را سخت آيد بايد كه دست از آن بدارد. (ص‏257)

سه. بايد + مصدر، در معناى مضارع التزامى‏

جواب اين كلمات را اوّل به وجه گوش بايد داشتن (= داشت) تا فايدت حاصل شود. (ص 282)
او را قياس بايد كردن با عيسى پيغمبر و يحيى زكريا در شرفِ فضل كه در فصلى ديگر گفته‏ايم. (ص 177)

ج. مضارع ساده‏

اين نوع مضارع، مانند ديگر فعل‏هاى مضارع، استقلال و كاربرد عمومى ندارد. در متون نظم و نثر قديم، گاه به جاى ساخت مضارع اخبارى و التزامى آمده است و امروزه در برخى از فعل‏هاى مركّب و پيشوندى و نيز از مصدر «خواستن» و «داشتن»


بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
68

دو. مضارع اخبارى با «مى»

اين ساخت، پس از ساخت اوّل (مجرّد از پيشوند)، پركاربردترين گونه مضارع است.

1. براى بيان امرى كلّى و مسائل حكمى‏

به خلاف آن كه حنيفيان مى‏گويند كه: رؤيتى معقول است و از طريق علم اثبات مى‏كنند. (ص 447)

2. بيان وقوع فعل به صورت تكرار و استمرار

چون دعوى فضل و علم تواريخ مى‏كند، بايد كه كرم و تفضّل كند و به علماى اهل سنّت و جماعت رود و كتابى كه خواجه امام محمّد بن محمّد الفراوى السنّى كرده است كه آن را طيب القلوب خوانند و در دوم فصل از آن كتاب بخواند. (ص 462)

3. بيان وقوع فعلى در آينده‏

وعده مؤمنان را مى‏دهد و به اتّفاق لفظ مؤمنى در شيعت مستعمل‏تر است، از بهر آن‏كه حنيفى، خود را موحّد خواند. (ص 269)
اين فصل، به بدل آن نوشته آمد تا هركس مى‏خواند، مى‏داند. (ص 448)

4. مضارع اخبارى در معنى مضارع التزامى‏

على، عالم‏تر نبود از مصطفى، تا اين فصل با آن فصل قياس مى‏كنند (= بكنند) و مى‏دانند (= بدانند) كه اين مصنّف، بيشتر بهتان نهاده است. (ص 259)
از آنچه على كرد از ده يكى، بلكه از صد يكى، عمر كجا كرد؟ و قوّت آن كجا داشت؟ تا اين فصل با آن قياس مى‏كند (=كند/ بكند) و جواب جنگ نباشد. (ص 173)

ب. مضارع التزامى‏

ساختار اين فعل، به صورت پيشوند «ب» + بن مضارع + شناسه‏هاست. احمدى گيوى، آن را «تبعى» نيز ناميده است كه از وقوع كار يا بودن حالتى، همراه با احتمال، آرزو، خواست، شرط و مانند آنها، در زمان آينده و به ندرت در زمان حال، خبر مى‏دهد.۱

1.دستور تاريخى فعل، احمدى گيوى، ج ۱، ص ۵۱۸.

  • نام منبع :
    بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 374556
صفحه از 218
پرینت  ارسال به