اين زمان پس از ماضى اخبارى، پُركاربردترين زمان در كتاب نقض به شمار مىآيد. مضارع التزامى در كتاب نقض، به صورتهاى زير آمده است:
يك. مضارع التزامى مجرّد از پيشوند
اين ساخت، از تركيب بن مضارع و شناسهها، ساخته مىشود:
- اگر شيعت اماميه خواهند كه از مفسّران خود لافى زنند، از جماعتى نامعتبرِ نامعروف نزنند. (ص 285)
دو. مضارع التزامى با پيشوند «ب»
اين ساخت از فعل مضارع، كاربرد كمترى دارد كه عبارت است از:
1. در جملههاى وابسته مبيّن غرض
گفتند: خداى را به مجاهره به ما نماى تا بدين چشم سرش ببينم. (ص 447)
2. در جملههاى شرطى
اگر خواجه همان مذهب دارد، دست از مجبّرى و مشبّهى ببايد داشتن. (ص455)
و اگر خواجه را سخت آيد بايد كه دست از آن بدارد. (ص257)
سه. بايد + مصدر، در معناى مضارع التزامى
جواب اين كلمات را اوّل به وجه گوش بايد داشتن (= داشت) تا فايدت حاصل شود. (ص 282)
او را قياس بايد كردن با عيسى پيغمبر و يحيى زكريا در شرفِ فضل كه در فصلى ديگر گفتهايم. (ص 177)
ج. مضارع ساده
اين نوع مضارع، مانند ديگر فعلهاى مضارع، استقلال و كاربرد عمومى ندارد. در متون نظم و نثر قديم، گاه به جاى ساخت مضارع اخبارى و التزامى آمده است و امروزه در برخى از فعلهاى مركّب و پيشوندى و نيز از مصدر «خواستن» و «داشتن»