آرزو، ميل، اميد، شرط، ترديد و امثال آنها بيان كند. در وجه التزامى، گوينده، در واقع تفسيرى و تعبيرى همراه فعل مىآورد.۱
ماضى التزامى و مضارع التزامى، فعلهايى هستند كه در اين وجه قرار مىگيرند.
اگر شيعت اماميه خواهند كه از مفسّران خود لافى زنند، از جماعتى نامعتبر نامعروف نزنند. (ص 285)
اگر خواجه را سخت آيد بايد كه دست از آن بدارد. (ص257)
3. وجه امرى
اين وجه، وقوع فعل يا داشتن و پذيرفتن حالتى را طلب مىكند. وجه امرى، داراى دو ساختار امر و نهى است.
بنگر! كه در اين يك فصل، چند سخن متناقض است. (ص13)
بدان اى برادر! كه اين فصلى است مبتدا به معارضه آن فصل كه خواجه نوسنّى آورده است. (ص446)
گذرا و ناگذر
اين ويژگى فعل را در بعضى كتابهاى دستور، «گذر» نامگذارى كردهاند.
1. افعال ناگذر (لازم)
فعلى است كه تنها با نهاد، كامل مىشود.
موسى از ميقاتگاه باز آمد. (ص446)
چون قوم جمع آمدند. (ص362)
به دست تيغ ملاحده ملاعينش باز دادند تا كشته آمد. (ص371)
2. افعال گذرا (متعدّى)
فعلى است كه علاوه بر نهاد، به مفعول، متمّم و مسند نيز نياز دارد.