79
بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض

افعال غير شخصى‏

فعل‏هاى شبه معين (توانست، بايست، شايست) گاهى فعلى مى‏سازند كه بر شخص معيّنى دلالت كند. به اين گونه فعل‏ها، فعل غير شخصى مى‏گويند.۱
امّا اين نيز معلوم بايست كردن كه چون عبد اللَّه عامر و دگر بزرگان، فتح‏ها كردند. (ص‏177)
اجماعِ شيعه مُحقّه است و در اين كتاب، همه دلائل، شرح نتوان داد. (ص‏609)
گبركان گفتند: يزدان مطبوع است برخير و هرگز شرّ نتواند كردن. (ص‏448)
كور است و نابينا به مطالعتِ مصباح، بينا نتواند كردن. (ص‏644)

نشانه‏هاى نفى در افعال‏

به فعلى كه بر انجام نگرفتن كار يا نداشتن حالتى دلالت مى‏كند، يا به عبارت ديگر، انجام گرفتن و يا داشتن حالتى را نفى مى‏كند، فعل نفى مى‏گويند. نشانه‏هاى نفى در افعال، حرف «ن» است.

1. متّصل بودن حرف «ن» به فعل‏

خواجه نوسنّى را اگر اين قصّه عجب آمده است و در مقدور خداى صحيح و لايق نمى‏داند، مصطفى را و آلش را اين قدر و منزلت نمى‏شناسد. (ص‏463)
آنچه رضا عليه السلام او را امير المؤمنين خوانده است، نقصانى نكند درجه رضا را نمى‏بينى كه بارى تعالى در قُرآن، بتان را خدا و اله مى‏خواند!؟ (ص‏340)

2. قرار گرفتن علامت نفى بر سر فعل‏هاىِ با پيشوند «مى»

بايد يادآور شد كه اين امر در افعال غيرشخصى نيز صادق است و در كتاب نقض، كاربرد زيادى دارد.
بعد از آن مجبّر شده و تصنيف بر اين وجه بكرده پس از سنّيى رجوع نمى‏يارد كردن و حرمت حنيفيان مى‏دارد. (ص‏460)
نمى‏يارست در مدينه آمدن تا آيت آمد كه رواست تقيّه كردن. (ص‏461)

1.دستور زبان فارسى (۱)، وحيديان كاميار، ص ۲۰.


بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
78

1. است‏

از فعل «است» براى ساخت فعل ماضى نقلى استفاده شده است.
اين سوره، به مكّه منزل بوده است. (ص 279)
عبد الجبّار مفيد رحمه اللَّه عليه، بيعت سقيفه را منكر بوده است. (ص‏288)

2. بود و مشتقّات آن‏

از فعل «بود» و مشتقّات آن در ساخت دو زمان استفاده شده است:

الف. با صرف آن در ماضى ساده، براى ساخت ماضى بعيد

مى‏بايست كه مصنّف نوناصبى از براى حرمت مهاجر و انصار، اين فصل را انكار نكرده بودى و بر ايشان تشنيع نزده بودى. (ص‏350)
روزى خرما آورده بودند تا رسول بر فقرا خرج كند. (ص‏620)

ب. با استفاده از بن مضارع «باش»، براى ساخت ماضى التزامى‏

خواجه ناصبى خوانده باشد و شنوده كه در عهدِ خلافت بو بكر، بو هريره سوار بر استرى بر درِ سراى عايشه صدّيقه بگذشت. (ص‏629)
دانيم كه اين كلمه، روزِ حربِ جمل گفته باشند يا در حرب صفّين. (ص‏175)

3. خواست‏

از صرف مضارع اين كلمه براى ساخت فعل مستقبل، استفاده مى‏شود.
چون خواهد كه اين لفظ اجرا كند و اين تقرير، مقرّر و مقنّن گردانَد. (ص‏8)
گفته بودى كه: اى على! جماعتى خواهند باشند. (ص‏12)

4. شد

براى ساخت فعل مجهول، در زمان‏هاى مختلف، استفاده مى‏شود.
چنان كه در فصلِ اوّل بيان كرده شد. (ص‏257)
اعتقاد اين است كه گفته شد در اين معنى. (ص‏456)

  • نام منبع :
    بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 374833
صفحه از 218
پرینت  ارسال به