از: كردن، آوردن، نهادن، گذاشتن، ديدن، خوردن، نمودن، فرمودن، دادن، بستن، افتادن، گفتن و داشتن. پركاربردترين همكرد در كتاب نقض «كردن» است.
4. عبارت فعلى
عبارت فعلى، به دستهاى از كلمههاى وابسته به هم گفته مىشود كه از مجموع آنها، معناى واحدى حاصل مىشود و آن اغلب معادل يك فعل ساده يا يك فعل مركّب است.۱
عبارت فعلى، افزون بر تعريف گفته شده، بايد شرايط زير را نيز داشته باشد:
1. دست كم، سه كلمه باشد؛
2. كلمه نخست، حرف اضافه باشد؛
3. عنصر غير فعلى، اسم باشد.
خانلرى و انورى نيز همين مفهوم را بيان كردهاند.۲
روز اُحد كه بوبكر و عمر و همه صحابه به هزيمت شدند و رسول را تنها رها كردند. (ص168)
5. پيشوندى مركّب
اين فعلها گاهى با كلمهاى (معمولاً اسم) تركيب مىشوند و معناى واحدى را بيان مىكنند. اين معنا نسبت به معناى لغوى كلمههاى سازنده، غالباً مجازى است و به جاى تركيب از فعل مركّب و فعل ساده مىتوان استفاده كرد.۳ شاهد مثالى براى اين نمونه در كتاب، يافت نشد.