تعريف اسم
اسم، كلمهاى است كه مىتواند مستقيماً و جداگانه، نهاد جمله باشد و براى ناميدن شخص، حيوان و يا مفهومى به كار رود. اين تعريف از اسم، تعريفى است كه در كتابهاى دستور انورى، احمدى گيوى، خيّامپور، فرشيدورد و ارژنگ بيان شده است. تعريف ديگرى نيز با اين مشخّصه كه اسم، آن عنصر زبانىاى است كه هسته گروه اسمى واقع مىشود، در كتاب ساخت زبان فارسى غلامعلى زاده آمده است.
با توجّه به تعريفهاى ارائه شده، مىتوان نتيجه گرفت كه اسم در جمله، جايگاه گستردهاى دارد و به تنهايى يا همراه وابستههايى در نقشهاى نهادى، مفعولى، متمّمى، مسندى، قيدى، بدلى و منادايى به كار مىرود.
اسم از جهت شمار در كتاب «نقض»
اسم از اين جنبه، به چهار دسته تقسيم مىشوند: مفرد، جمع، اسم جمع و مثنّى.
1. مفرد
اين اسمها به دليل مشخّص بودن ساخت و فراوانى آن، در اين بحث مورد بررسى قرار نگرفت.
2. جمع
اسم در كتاب نقض به شيوههايى كه در ادامه مىآيد، جمع بسته شده است: