الف. مصدر ساده
از قول مصنّف است كه بسى توبه و استغفار ببايد كردن از گفتن و نوشتن چنين الفاظ. (ص267)
ب. مصدر مركّب
خواجه ناصبى را غريب و بديع نبايد شناختن و قبول بايد كردن. (ص266)
چگونه روا دارد گفتن كلماتى كه در معنى و عبارت و اجراى آن چندگونه خطا باشد؟! (ص276)
مطلقِ اين كلمت روا نباشد گفتن كه مؤمنان و مسلمان بايد كه اميد به رحمت خداى تعالى دارند؛ كه منعمِ بر حقيقتْ اوست. (ص530)
2. مصدر مرخّم
مصدرى را كه بدون «ن» به كار مىرود، «مرخّم» مىگويند. اين شكل مصدر در كتاب نقض، بسيار محدود است.
اگر به زعم و انداخت رافضى گوييم، درست نباشد. (ص165)
به گفتِ چون او خسى دنسى ناكسى شوم، رويى خسيسطبعى غبارِ تهمت بر چهره اهلِ دين و دولت ننشيند. (ص75)
3. مصدر جعلى عربى با پسوند «يت»
خداى را انباز گويد و انكارِ وحدانيت كند. (ص14)
خارج نيست از دو قسمت: يا دلش بگرفتند و از كفر و ضلالت بشستند، يا بى قطعيت به نور توفيق و لطف و هدايت، روشن گردانيدند. (ص14)
و اثباتِ ذرّه اوّليت از مذهبِ خواجه معلوم است كه همه موجود گويد و اثبات كند. (ص506)