اميرالمؤمنين علیه السلام را نصرت كنند. شاهد اين آيه ديگر است كه مىفرمايد:
(و إذ أخذ الله ميثاق النبيّين لمّا آتيتكم من كتاب و حكمة، ثم جاءكم رسول مصدّق لما معكم لتؤمننّ به و لتنصرنّه)۱
ياد كن ـ يا محمّد ـ وقتى را كه الله ـ سبحانه و تعالى ـ اخذ فرمود از پيغمبران ميثاق به آنچه داديم به شما از كتاب و حكمت الهيّه، بعد از آن رسول آيد. علامتش آن است كه تصديق مىنمايد آنچه را با شماست. هر آينه به او ايمان بياوريد و البتّه به او نصرت نماييد.
و از جمله نصرت حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله نصرت وصىّ اوست. و اين آيه شريفه تفسيركننده است به اخذ ميثاق از امم سابقه، اگر زمان حضرت رسول خدا يا زمان وصىّ او صلی الله علیه و آله را درك كنند، نصرت نمايند. و مفسّر است به ميثاق عالم ذرّ ايضآ. و هر دو صحيح است. حاصل مقصود اينكه نصرت، مأمورٌ به است و پيمان اخذ كردهاند. و اظهر به حسب لفظ، عالم ذرّ است، زيرا ظاهر هر دو آيه مباركه، اجتماع انبياء است در مخاطب شدن به خطاب مستطاب حضرت اقدس الهى عزّ شأنه.
آخر آيه دوم هم شاهد است و مىفرمايد :
(قال أأقررتم و أخذتم على ذلكم إصرى، قالوا أقررنا قال فاشهدوا و أنا معكم من الشاهدين)۲
خداى تعالى فرمود: آيا اقرار نموديد و عهد مراگرفتيد بر اين امر؟ انبياء گفتند: اقرار نموديم. فرمود خداوند عالم: پس شاهد باشيد، و من هم با شما از شاهدانم.
وجه شهادت، خطاب جمع است بر يكديگر كه ظاهرش اجتماع است، هرچند به اعتبار تعدّد هم جايزاست كه متفرّق را با صيغه جمع خطاب نمايند؛ امّا خلاف ظاهر است، خصوصآ شهادت بعضى به ديگرى با اجتماع مناسبتر است.
امّا به تقدير امم ـ چنان كه وارد است ـ نيز منافات با اراده عالم ذرّ ندارد. و از كلمه «فاشهدوا» اين مستفاد مىشود كه به امّت شاهد باشيد، نه بر يكديگر. امّا ظهور