«مأخوذٌ له» است. پس لابد از اين امر بزرگ سؤال خواهد ]شد[. سهل نشمارند و اطاعت و فكر كنند و عبرت گيرند.
پس ببين اين قصص چه قدر معارف و مواعظ را داراست كه موجب ملازمت بندگى و عبادت است. پس چرا قاريان را آن قدر ثواب نداشته باشد؟
و مثل :
(و إذ اخذ ربّک من بني آدم من ظهورهم ذرّيّتهم و أشهدهم على أنفسهم ألست بربّكم قالوا بلى شهدنا، أن تقولوا يوم القيامة إنّا كنّا عن هذا غافلين او تقولوا إنّما أشرک آباؤنا من قبل و كنّا ذرّيّتهم من بعدهم أفتهلكنا بما فعل المبطلون. و كذلک نفصّل الآيات و لعلّهم يرجعون)۱
ياد كن ـ يا محمّد ـ وقتى را كه اخذ نموديم از بنىآدم ذرّيّه آنها را...
يعنى وقتى كه اولاد آدم، ذريّه بودند كه خود آنهاست. اضافه بيانيّه است. و مثل :
(و آية لهم أنّا حملنا ذرّيتهم في الفلک المشحون)۲
يعنى: آيه الهيه است براى آنها كه حمل نموديم ذرّيّه آنها را در كشتى كه پُر بود.
مراد از ذرّيّه، خود آنهاست؛ يعنى عهد از اولاد آدم، مشتمل به تمام مشخّصات نيست، بلكه از ارواح بنىآدم است كه در صورت ذرّ بودند، از همه جميعآ در يكجا، چنانكه ظاهر لفظ آيه شريفه است.
]ادامه ترجمه آيه شريفه[
و آنها را شاهد گرفت بر نفس خودشان. و عهد مأخوذ اين بود كه: من آيا نيستم پروردگار شما؟ گفتند: بلى، شاهد شديم به جهت كريه شدنِ اينكه بگويند روز قيامت كه غافل بوديم از اين، يا اينكه بگويند اين است و جز اين نيست كه پدران ما شريك قرار داده بودند تو را، ما اطفال كوچك بوديم، آيا ماها راهلاك مىكنيد به سبب افعال آنها كه اهل باطل بودند؟
يعنى اين اعلام و تكليف را در عالم ارواح كرديم كه معارف در فطرت بنىآدم