أخذ ربّک من آدم و ذرّيّته من ظهره» پس اينكه فرمود: (من بني آدم ذرّيّتهم) و (من ظهورهم) منافى اين است. و ايضآ سياق آيه اين است كه اين مخاطبين، پدران مشرك داشتند و همه انسان، اولاد آدم است، پدرشان آدم. و آدم را مشرك گفتن جايز نيست.
جواب اين ايرادشان در سابق ذكر شد كه ذريه، عبارت از خود اولاد آدم است كه از ظهور ارواح يكديگر، وقت معلوم و معيّن اخذ شده و اضافه بيانيه است كه مضاف عين مضاف اليه است. پس «من آدم ذريته و ظهره» لازم نيست و به طريق مذكور در آيه، صحيح و ادقّ است.
پس همين معنى موافق ظاهر آيه است به دليل اخذ ذريّه از ظهر، و به دليل ظهور آيه در اجتماع مخاطبين.
و ايضآ ظاهر آيه مذكوره، اعتقاد نمودن به خداى متعال است در عقول، تا عذر نياورند به فريب دادن آباء خودشان كه مشركيناند.
و ايضآ استشهاد بنىآدم به نفس خودشان در دنيا كى شده تا به طايفهاى خاصّه تفسير كنند از بنىآدم، يا به اختلاف نشئات تفسير نمايند كه خداوند عالم بنىآدم را از اصلاب پدران نقل فرمود به ارحام مادران و از نطفه بودن به علقه و از علقه به مضغه بودن و غير آنها.
پس اين حالات را به انسان جارى فرمود كه حجّت باشد به آنها و تا نگويند ما غافل بوديم.
و ظاهر آيه خلاف هر دو معنى است، به جهت اينكه ظاهرش آن است كه در حال ذرّ بودن، آنها رابه نفسهاى خود شاهد گرفت.
پس معنى اوّل معيّن است. و احاديث متواتر و صحاح است به اصطلاح محدث، بعضى صحيح و بعضى موثق و بعضى غير از اينها است. فعلا، بدون حاجت به مراجعه، پانزده حديث در كافى در همين باب است، سواى متفرق در