سابق تكليف فرموده به امرى، بعد اعاده فرموده كه ثواب كند در دنيا يا عقاب نمايد. و اين تجاهل، مستلزم صحّت مذهب تناسخيّه است.
[پاسخ اين اشكال]
و جواب اين، اينكه... ]ظاهرآ جمله ناتمام مانده است[.
و جواب آنهايى كه اجتهاد درمقام نصّ حرام است، گفتهاند: خداوند عالم، قادراست به ]اينكه[ امور عظيمه را هم نسيان دهد. بعد از آن تكليف معارف فطرى باشد چنانكه وارد است و به اين حجت تمام مىشود كه فريب ديگران را نخورد. و نسيان مىدهد كه معارف ضرورى نشود. زيرا هركس تأمّل كند، ثواب تأمّل براى آن كس باشد. و اگر آن عالم ضرورى باشد، آثار مهر و قدرت و جلال و عظمت الهيه مردم را به طرف خدا و ايمان مىكشد بدون زحمت تأمّل،و از ترس تذكّر آن عالم. همه را مؤمن مىكند و دوست از دشمن متميّز نمىشود. و اين نقض غرض است به جهت اينكه غرض، تشخيص دوست و دشمن و مؤمن و كافر و مطيع و عاصى است كه دشمن، ادّعاى دوستى نكند.
و امّا در روز قيامت، خداى متعالى در حافظه ايشان نگاه داشته كه اهل بهشت، فرح و شادمانى كنند. و اهل جهنّم محزون و نالان و غمناك باشند. كسى كه قائل به خداى تعالى قادر است نسيان عالم ذرّ را با تذكّر اهل بهشت و جهنم تناقض مىگويند، با اينكه حفظ و نسيان با اراده خداوندشان است، عقلا و نقلا چنين خواسته. و در اين باب در روز قيامت، ناسيان را چنين ذاكر مىنمايد. عالم ذرّ را هم متذكّر مىشوند چنانچه اعمال خود را كه اكثرآ منسّى است، در مواعد عديده در سؤال قبر و غيره ذاكر مىشوند.
و امّا قصه تكليف در سابق و اعاده به دنيا بعد از مردن به جهت مجازات، لكن همه ناسى باشند عالم تكليف را، اين عقلا ممكن است و خداى تعالى قادر است، امّا واقع نيست به جهت اينكه عوالم شرعآ محدود بودن اين عالم، عالم تكليف نه