نظم و انضباط در سيره پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و نقش آن در موفّقيّت ايشان در دعوت جهانى خويش - صفحه 79

ده) . اينك من شما را به دو كلمه فرامى‌خوانم كه بر زبان سبك است و در ميزان سنگين؛ كه به سبب آن زمامدار عرب و عجم شويد و امّتها پيرو شما گردند، و داخل بهشت شويد و از آتش نجات يابيد: اينكه به يگانگى خدا و پيامبرى من گواهى دهيد. هر كس از شما امروز دعوت مرا بپذيرد و مرا در اين امر يارى كند، به منزله برادر، وزير، وصى، وارث و جانشين من پس از من خواهد بود.
در آن روز، كسى از ايشان به پيامبر پاسخ موافق نداد تا اميرمومنان علیه السلام برخاست و گفت: «من يارى‌ات مى‌كنم اى رسول خدا! من در اين امر يارى‌ات مى‌كنم.»
پيامبر فرمود: «بنشين!» و سخن خود را با آن جمع تكرار كرد. پاسخ آنان سكوت بود! بار ديگر على علیه السلام بود كه برخاست و همان سخن را گفت و پيامبر مجدداً فرمود : «بنشين!» براى بار سوم دعوت خويش را تكرار كرد و از كسى ندايى برنخاست؛ باز هم على علیه السلام بود كه براى بار سوم بلند شد و گفت: «من در اين امر يارى‌ات مى‌كنم اى رسول خدا». پيامبر فرمود: «اجلس ! فأنت أخي و وزيري و وصيّي و وارثي و خليفتي من بعدي.» 1
مى‌بينيم كه پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در آغاز دعوت علنى، در ضمن بيان اصول و مبانى دعوت خويش و روشن ساختن افق حركت و مقصد رسالت (عبوديّت)، به مسئله تداوم دعوت پس از خود نيز به صراحت پرداخته است. اين در حالى بود كه هنوز اسلام سالهاى نخستين را مى‌گذراند و اين برنامه در تصوّر سران قريش نيز نمى‌گنجيد.

3ـ2ـ2) بيعت دوم عقبه و تعيين نقبا

سالهاى آخر دوران مكّى، سالهاى نفوذ و گسترش اسلام در مدينه بود و پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نخستين تشكّل سياسى را براى ايجاد نظم و انضباط و اداره امور در آنجا به‌وجود آورد.
در سال سيزدهم بعثت، چون موسم حجّ فرارسيد، كاروانى حدود پانصد نفر از

1.احمدبن حنبل، ج ۱، ص ۱۲۰؛ طبرى، ج ۲، ص ۳۲۰

صفحه از 85