تبلور سنّت نبوى در سيرت ولايى يا آراى صحابى؟ - صفحه 44

حصر (إنَّما) 2. نسبت‌دادن اراده به خدا كه اراده‌اش تخلّف ندارد ۱ و در اينجا غير از اراده تشريعىِ متوجّهِ همگان مى‌باشد. 3. تأكيدهاى متعدّد. بدين ترتيب، از قطعيّت طهارت براى اهل‌بيت علیهم السلام حكايت دارد و نشان مى‌دهد كه ايشان ذخاير الهى براى تبليغ پيام جاويد خاتم رسولان صلی الله علیه و آله هستند كه پروردگار با آنان، حجّت را بر حق‌جويان تمام نموده است. 4. مطلب ديگر، قرارداشتن اين آيه در ميان آيات مرتبط با همسران رسول صلی الله علیه و آله و قرينه سياق است.
در اين‌باره بايد گفت: با توجّه به نزول تدريجى قرآن و اسلوب متفاوت آن در پرداختن به مسائل، آنچه حجّت و تعيين‌كننده است، تفسير پيامبر صلی الله علیه و آله از نزول و آيات نازله مى‌باشد كه فريقين، نزول آن را درباره اهل بيت علیهم السلام و عدم شمول ديگران، حتّى همسران رسول صلی الله علیه و آله روايت و بيان كرده‌اند كه پيامبر صلی الله علیه و آله ماهها در مقام تفسير از خانواده على علیه السلام به اهل بيت ياد مى‌نمودند. ۲
ب) آيه اولوالامر ـ آيه 59 سوره نساء به اطاعت از اولوالامر در رديف اطاعت از خدا و رسول صلی الله علیه و آله به طور مطلق فرمان داده شده است كه مفهوم آن چيزى جز عصمت اولياء امر مورد نظر آيه نخواهد بود.
فخر رازى گويد:
با توجّه به فرمان جزم خدا به اطاعت از اولياى امر، ايشان بايد معصوم باشند؛ زيرا اگر از سويى خطاكار بوده و از طرف ديگر اطاعت از آنان واجب باشد ـ در صورتى كه پيروى از خطا ممنوع است ـ اجتماع امر و نهى لازم مى‌آيد و اين امر براى خالق محال است.۳
فخر رازى از اين آيه بر عصمت اولياى امر دليل آورده، ليكن در تعيين مصداق به خطا رفته است. وى، اهل حِلّ و عقد را ـ بدان دليل كه در دسترس و قابل شناسايى‌اند ـ تنها مصاديق اولياى امر شمرده است، در صورتى كه شناسايى ايشان و آرايشان در هر عصر ـ مخصوصاً به سبب تعدد ـ ممكن نيست و با توجّه به سخن

1.يس (۳۶) / ۸۲

2.رك: نيشابورى، ص ۱۰۱۳؛ ترمذى، ج ۵، ص ۳۱؛ حاكم، ج ۳، ص ۱۵۸؛ سيوطى، ج ۵، ص ۱۹۹؛ حكيم، ص ۱۵۷

3.فخر رازى، ج ۱۰، ص ۱۴۴

صفحه از 67