زندگانى است، به كار رفته است. براى تحقيق بيشتر در اين باره مىتوان علاوه بر واژه «عصم» به ديگر واژههايى كه در اين حوزه معنايى، در آيات و روايات استفاده شده است، نيز مراجعه كرد؛ مانند: طهر، خلص و طوع. همچنين موضوعاتى چون روحالقدس، تقوا و اصطفاء.
عوامل عصمت
همانطور كه بيان شد، عصمت در لغت بهمعناى حفظ و امساك است و در اصطلاح، امتناع انسان از ورود به محارم الهى بهفضل و احسان خداوند.از اينرو عصمت با اين معنى، درجات مختلف و فراوانى دارد كه هر كسى بر اساس فهمش از اين حقيقت و در شأن خودش بهرهمند مىشود.
از ميان انسانها، پيامبران و اولياى الهى در رأس اين حقيقت قرار دارند كه از ميان ايشان نيز پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و اهل بيت علیهم السلام از مقام و منزلت بالاترى برخودارند. اينان به عنايت خداوند متعال، از هرگونه پليدى، زشتى، لغزش، سهو، نسيان و كوتاهى در برابر بارى تعالى محفوظ و معصوماند. البتّه اين بدان معنى نيست كه خداوند متعال بهاضطرار و جبر و بدون هيچگونه سابقه پيشين، آنان را از اين امور حفظ و منع مىكند، بلكه ايشان اين امتياز و مرتبه را به اعمال و كردار خويش كسب نمودهاند.
بنابراين، هر انسانى به هر اندازه كه بتواند در درجات ايمانى و تقوايى بالا برود، بيشتر خودش را مورد عنايت پروردگار خويش قرار مىدهد؛ زيرا بدون اطاعت و پيروى از او، نمىتوان به او تقرّب جست؛ چنان كه در حديث آمده است :
فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَيْسَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ شَيْءٌ، فَيُعْطِيَهُ بِهِ خَيْراً أَوْ يَصْرِفَ بِهِ عَنْهُ سُوءاً إِلَّا بِطَاعَتِهِ وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِهِ. إِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى نَجَاحُ كُلِّ خَيْرٍ يُبْتَغَى وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ شَرٍّ يُتَّقَى. وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَعْصِمُ مَنْ أَطَاعَهُ. 1همانا ميان خداوند و فردى از خلقش، هيچ چيزى نيست كه ]به سبب آن[
1.شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج ۴، ص ۴۰۳، ح ۴۴ ] ۵۸۶۸[