تأملى دوباره در تفسير كشف الاسرار ميبدى - صفحه 31

تأملى دوباره در تفسير كشف الاسرار ميبدى

مهدى دشتى ۱

چكيده : «كشف الاسرار»، از تفاسير كهن پارسى است كه رشيدالدين ميبدى بيش از نُه قرن پيش نوشته است. در اين تفسير، ذيل هر آيه در سه مرحله (به تعبير مؤلف كتاب : سه نوبت) مطالبى بيان شده است.
نويسنده مقاله، از نوبت اوّل، يك بحث ادبى، (گونه هروى) ؛ از نوبت دوم، يك بحث تاريخى - روايى (اسرائيليات) ؛ و از نوبت سوم، يك بحث كلامى (تأويل‏هاى عرفانى) را برگزيده و به بحث گذاشته است.
كليد واژه‏ها : تفاسير فارسى / كشف الاسرار و عُدّة الابرار / ميبدى، رشيدالدين / زبان فارسى / گونه هروى / اسرائيليات / تأويلات عرفانى

مقدمه‏

شصت و چهار سال پيش (1318 ش)، قسمتى از يك كتاب تفسير خطّى فارسى و عربى كه به مذاقِ عرفانى نوشته شده بود، به دستِ مرحوم استاد سيد محمّد محيط طباطبائى رسيد. ايشان پس از ده سال تحقيق و تتبّع و مراجعه به كتابخانه‏هاى مختلف در تهران و مشهد، بدين نتيجه رسيد كه آنچه در اختيار دارد - بعلاوه ديگر نسخه‏هاى پراكنده در كابل، مشهد، تهران و استانبول - همه اجزايى متفرّق از كتابى واحد و تفسيرى يگانه است به نام «كشف الاسرار وعُدَّةُ الابرار»، كه تقريباً چهل سال پس از وفاتِ خواجه عبدالله انصارى (م : 481 ه) و دويست سال پيش از تولّد تفتازانى (م : 791 ه) توسط عالمى عارف و مفسّرى فاضل به نام رشيدالدين ابوالفضل ميبدى يزدى (كه به احتمال قوى در هرات بسر مى‏برده) تأليف شده است.
در همين زمان (1328 ش)، مرحوم دكتر محمد معين نيز به پاره‏اى از تفسير ميبدى دست يافته بود. به خيال آنكه اين، همان تفسير خواجه عبدالله انصارى است، مقاله‏اى با عنوان «تفسيرِ فارسى خواجه عبدالله انصارى» منتشر نمود.۲
انتشار مقاله مذكور، مرحوم محيط را برانگيخت تا نتيجه مطالعاتِ ده ساله خويش را طى مقاله مفصلّى در همان مجله دانش به اطلاع همگان رسانَد و فضلا را با ميراثى ارزشمند آشنا نمايَد. ۳ ديگر همه دانستند كه تفسير ميبدى، تفسيرى مستقلّ و نوپيداست و همان تفسير خواجه عبدالله انصارى نمى‏باشد. ۴
البتّه هنوز روشن نيست كه تفسير انصارى، اصلاً عربى بوده يا فارسى، و عبارت ميبدى هم كه مى‏گويد: «تَرجمتُ الكتابَ بِكشف الاسرارِ و عُدّة الابرار» ،دلالتى بر اينكه تفسير وى، به فارسى درآمده تفسير انصارى باشد، ندارد.۵ همچنين تفسير ميبدى هيچ ربطى هم با تفتازانى ندارد و اينكه حاجى خليفه در كشف الظّنون، تفسيرى فارسى با همين نام به سعدالدين تفتازانى نسبت داده، نادرست است.۶
اكنون از آن زمان سالها مى‏گذرد و در زمينه تفسير كشف الاسرار، كارهاىِ گوناگونى انجام شده و به چاپ رسيده كه بخشى از آنها به شرح زير است:
1 - كشف الاسرار و عُدَّة الابرار، معروف به تفسير خواجه عبدالله انصارى، به كوشش على اصغر حكمت، دانشگاه تهران، 1331 - 1339 ش، ده جلد.۷
2 - قرآن كريم با ترجمه نوبت اوّل از كشف الاسرار، با پيشگفتار دكتر سيّد حسنِ سادات ناصرى، انتشارات ابن سينا، تهران، 1351.
3 - فهرست تفسير كشف الاسرار،، به كوشش دكتر محمّد جواد شريعت، تهران، 1363.
4 - لطايفى از قرآن كريم، برگزيده از كشف الاسرار و عدّة الابرار، به كوشش دكتر محمّد مهدى ركنى، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ ششم 1372.
5 - جلوه‏هاى تشيّع در تفسيرِ كشف الاسرار، دكتر محمّد مهدى ركنى، يادنامه علامه امينى، ص 171 - 175.
6 - هزار سال تفسير فارسى، دكتر سيد حسن سادات ناصرى و منوچهر دانش پژوه، ص 271 - 295، نشر البرز، تهران، 1369.
7 - تاريخ ترجمه از عربى به فارسى (از آغاز تا عصر صفوى)، دكتر آذرتاش آذرنوش، ص 163 - 191، انتشارات سروش، تهران ، 1375.
اينك، برمبناى كارهاىِ انجام شده، اطلاعاتى مفيد و گرانبها در دست داريم كه بى شك راهگشاست.
امّا آنچه در اين مقاله سوداى طرحِ آن را داريم، حضورِ گونه هروى در نوبت اوّل از تفسير ميبدى، اسرائيليّات در نوبت ثانى و بالاخره بررسى نمونه‏هايى از تأويلات عرفانى در نوبت ثالثه است.۸

1.استاديار دانشكده زبان و ادبيات فارسى دانشگاه علامه طباطبايى

2.مجله دانش، سال ۲ (۱۳۲۸ ش)، ش ۲، ص ۲ به بعد.

3.مجله دانش، تيرماه ۱۳۲۸ ش، ص ۱۹۳ - ۲۰۰ و ۲۴۳ - ۲۴۵. مقاله «داستانِ تفسير خواجه عبدالله انصارى».

4.البته تفسير انصارى، اساس تفسير ميبدى در «النوبة الثالثه» مى‏باشد كه ميبدى آن را شرح و بسط داده است.ر.ك. ديباچه عربى كتاب از دفتر اول.

5.مجله دانش، ص ۲۴۳.

6.همان، ص ۱۹۴ - ۱۹۵. لازم به ذكر است كه ميبدى در ديباچه كتابش، آغازِ تأليف تفسير را ۵۲۰ ه ذكر كرده است. كشف الاسرار به كوشش على اصغر حكمت، ۱ / ۱.

7.جلد اوّل در سال ۱۳۳۱ و ساير مجلّدات در سالهاى ۳۸ - ۳۹ به چاپ رسيده است. چاپ‏هاى بعد توسط مؤسسه اميركبير انجام گرفت كه آخرين چاپ مربوط به سال ۱۳۸۲ است. اين چاپ‏ها افست از طبع نخستين است، با اين مزيّت كه بعضى از اغلاط چاپى آن تصحيح شده است.

8.ابوالفضل ميبدى در تنظيم مطالب تفسير خود كه ترجمه و تفسير و تأويل همه آيات قرآن را دربردارد، سه مرحله‏و به تعبير خود سه نوبت را در نظر گرفته است : النوبة الاولى‏ ترجمه آيات به پارسى روان با رعايتِ اختصار و دقّت و امانتِ كامل در برگرداندنِ كلمات قرآنى. النوبة الثانيه كه بخش بزرگى از كتاب را شامل مى‏شود و در تفسير آيات به روش عمومى تفسيرهاىِ اهل سنّت، كه اتّكا به احاديث و اقوال مفسّران گذشته دارد. و النوبة الثالثه كه به بيان تأويلهاى عارفانه و لطايفى كه از برخى آيات استنباط كرده اختصاص يافته است.

صفحه از 51