رويكرد انحرافى در تفسير قرآن‏ - صفحه 53

2 . پيشينه بحث

در قرآن كريم، از برخى از بنى‏اسرائيل سخن رفته كه اقدام به تغيير و تحريف كتاب آسمانى خود مى‏كردند: «قد كان فريق منهم يسمعون كلام اللّه ثمّ يحرّفونه من بعد ما عقلوه؛۱گروهى از آنان سخنان خدا را مى‏شنيدند، سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف مى‏كردند.»
همچنين از كسانى كه «الحاد در آيات خدا» مى‏كنند نكوهش شده است. «إنّ الذين يلحدون فى آياتنا لا يخفون علينا؛۲؛ كسانى كه در [فهم و ارائه ]آيات ما كجروى مى‏كنند، بر ما پوشيده نيستند.» امين الاسلام طبرسى، تصريح كرده كه مراد از الحاد در اين آيه، تأويل و برگرداندن آيات قرآن از مسير صحّت و درستى است.۳ در آيه‏اى، از مسلمانانى سخن رفته كه قصد «تبديل كلام الهى» را دارند.۴
از آيات مهم قرآن كريم كه به بحث ما ارتباط دارد، آيه هفتم سوره آل عمران است.
در اين آيه ضمن تقسيم كردن آيات قرآن به محكمات و متشابهات، تأكيد شده كه بيماردلان در طلب فتنه و تأويل (ناروا)، آيات متشابه قرآن را دنبال مى‏كنند.
در احاديث معصومان نيز ردّپاى تفسير انحرافى به روشنى مى‏توان يافت. در سخنان معصومان عليهم السلام از مفاهيمى مانند تفسير به رأى، تأويل ناروا و تحريف معنوى آيات سخن رفته و با آسيب‏شناسى تفسير قرآن ، از امور ياد شده به شدّت پرهيز داده شده است.
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله خطاب به اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: «يا على! همانا هدايت، تبعيّت از دستور خدا است نه پيروى از هوا و رأى. و گويا تو با قومى مواجه خواهى شد كه قرآن را تأويلبرده و شبهات را برگرفته‏اند.»۵
و از آن حضرت است : «انّ منكم من يقاتل بعدى على التأويل كما قاتلتُ على التّنزيل؛۶.از شما كسى هست كه پس از من براى تأويل قرآن نبرد مى‏كند، همچنانكه من بر تنزيل جنگيدم.»
از دو حديث ياد شده، چنين برمى‏آيد كه نبرد امير مؤمنان عليه السلام با گروههاى سه گانه ناكثين، قاسطين و مارقين در راه تأويل صحيح قرآن بوده است. حضرت امير عليه السلام در نامه خود به معاويه نوشت: «فعدوت على طلب الدنيا بتأويل القرآن»؛تو با تأويل قرآن در پى دنيا تاختى.»۷
امام صادق عليه السلام ماجراى خود را با مردى مقدس مآب نقل مى‏كند كه دزدى مى‏كرد و مال دزديده را صدقه مى‏داد و با تأويل كريمه «من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها»۸ گمان مى‏كرد كه از چهل حسنه برخوردار شده و با كسر چهار سيئه دزدى، سى و شش حسنه براى او باقى خواهد ماند. امام عليه السلام پس از آن فرمود: «بمثل هذا التأويل القبيح المستنكرة يَضِلّون و يُضلّون؛ با چنين تأويل زشت و ناپسندى گمراه مى‏شوند و ديگران را گمراه مى‏كنند.» سپس حضرت در بيان كلام خويش فرمود: «طوبى للذين هم كما قال رسول اللّه صلى اللَّه عليه و آله يحمل هذا العلم من كلّ خلف عدوله، و ينفون عنه تحريف الغالين و انتحال المبطلين و تأويل الجاهلين.»۹.
در روايتى نيز آمده است كه شخصى طى نامه‏اى به امام عليه السلام نوشت: سخنانى [ اغراق‏آميز ]درباره شما و فضايل گفته مى‏شود و افرادى با تأويل آيات «انّ الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنكر»۱۰ و «آقيموا الصلاة»۱۱ مى‏گويند: مراد از نماز، مردى است، نه ركوع و سجود. مراد از زكات نيز همان مرداست، نه چند درهم پول و پرداخت آن. اينها به همين شيوه، ساير واجبات و مستحبات و در مقابلش، گناهان را تأويل مى‏كنند. حضرت در پاسخ فرمود: «اين دين ما نيست. از آنان كناره‏گيرى كن.»۱۲۱۳از نويسندگان معاصر علوم قرآنى اهل تسنن، دكتر حسين ذهبى فصلى از كتاب خود را به «تفسير الحادى» اختصاص داده و ضمن بررسى زمينه‏ها و انگيزه‏هاى تفسير الحادى، نمونه هايى از اين گونه تفسير را به دست داده است.۱۴
پس از وى فهد رومى در «اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر»، فصلى را به گرايش‏هاى انحرافى در تفسير و معرفى نمونه‏هاى تفسير الحادى اختصاص داده است.۱۵.در ميان نويسندگان شيعى علوم قرآنى نيز، آقاى كمالى دزفولى بحثى را در اين زمينه مطرح كرده است.۱۶
همچنين نويسنده «تفسير و مفسران» دو بحث «شيوه سياسى انحرافى» و «شيوه عقلى افراطى» را مطرح كرده، و در موضوع اخير نمونه‏هايى از تفاسير انحرافى سيد احمد خان هندى در كتاب «تفسير القرآن و هوالهدى و الفرقان» وى ياد كرده است.۱۷

1.بقره، ۷۵: ر.ك. نساء، ۴۶؛ مائده، ۱۳ و ۱۴

2.فصلت ، ۴۰

3.طبرسى، جوامع الججامع، ج ۳، ص ۲۷۰

4.فتح، ۱۵

5.طوسى، امالى، ص ۶۶ ؛ مفيد، امالى، ص ۳۸۹

6.كلينى، كافى، ج ۵، ص ۱۱ ؛ صدوق، خصال، ص ۲۷۵

7.نهج البلاغه، نامه ۵۵

8.انعام، ۱۶۰

9.صدوق، معانى الاخبار، ص ۳۵

10.عنكبوت، ۴۵

11.بقره، ۴۳

12.كشى، رجال، ج ۲، ص ۸۰۲، ش ۹۹۴ ؛ ر. ك. ص ۸۰۳، ش ۹۹۵

13.امام صادق عليه السلام در نامه‏اى مفصّل به جناب مفضّل بن عمر، در اين زمينه حقايقى را بيان فرموده‏اند. ر. ك. بصائر الدرجات ص ۵۲۶ - ۵۳۶ جزء ۱۰، باب ۲۱، حديث ۱ ؛ بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۲۸۶ - ۲۹۸ ؛ همچنين: بيان ميرداماد در بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۲۹۹ - ۳۰۰ ؛ بيان علامه مجلسى در مشكوة الانوار، ص ۷۷ - ۸۱.

14.التفسير و المفسرون، ج ۲، ص‏۵۵۲ به بعد

15.رومى، اتجاهات التفسير، ج ۳، ص ۱۰۶۵

16.كمالى، شناخت قرآن، ص‏۴۵۱ به بعد

17.تفسير و مفسّران، ج ۲، ص‏۵۰۸ - ۵۰۹

صفحه از 70