2 . پيشينه بحث
در قرآن كريم، از برخى از بنىاسرائيل سخن رفته كه اقدام به تغيير و تحريف كتاب آسمانى خود مىكردند: «قد كان فريق منهم يسمعون كلام اللّه ثمّ يحرّفونه من بعد ما عقلوه؛۱گروهى از آنان سخنان خدا را مىشنيدند، سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف مىكردند.»
همچنين از كسانى كه «الحاد در آيات خدا» مىكنند نكوهش شده است. «إنّ الذين يلحدون فى آياتنا لا يخفون علينا؛۲؛ كسانى كه در [فهم و ارائه ]آيات ما كجروى مىكنند، بر ما پوشيده نيستند.» امين الاسلام طبرسى، تصريح كرده كه مراد از الحاد در اين آيه، تأويل و برگرداندن آيات قرآن از مسير صحّت و درستى است.۳ در آيهاى، از مسلمانانى سخن رفته كه قصد «تبديل كلام الهى» را دارند.۴
از آيات مهم قرآن كريم كه به بحث ما ارتباط دارد، آيه هفتم سوره آل عمران است.
در اين آيه ضمن تقسيم كردن آيات قرآن به محكمات و متشابهات، تأكيد شده كه بيماردلان در طلب فتنه و تأويل (ناروا)، آيات متشابه قرآن را دنبال مىكنند.
در احاديث معصومان نيز ردّپاى تفسير انحرافى به روشنى مىتوان يافت. در سخنان معصومان عليهم السلام از مفاهيمى مانند تفسير به رأى، تأويل ناروا و تحريف معنوى آيات سخن رفته و با آسيبشناسى تفسير قرآن ، از امور ياد شده به شدّت پرهيز داده شده است.
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله خطاب به اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: «يا على! همانا هدايت، تبعيّت از دستور خدا است نه پيروى از هوا و رأى. و گويا تو با قومى مواجه خواهى شد كه قرآن را تأويلبرده و شبهات را برگرفتهاند.»۵
و از آن حضرت است : «انّ منكم من يقاتل بعدى على التأويل كما قاتلتُ على التّنزيل؛۶.از شما كسى هست كه پس از من براى تأويل قرآن نبرد مىكند، همچنانكه من بر تنزيل جنگيدم.»
از دو حديث ياد شده، چنين برمىآيد كه نبرد امير مؤمنان عليه السلام با گروههاى سه گانه ناكثين، قاسطين و مارقين در راه تأويل صحيح قرآن بوده است. حضرت امير عليه السلام در نامه خود به معاويه نوشت: «فعدوت على طلب الدنيا بتأويل القرآن»؛تو با تأويل قرآن در پى دنيا تاختى.»۷
امام صادق عليه السلام ماجراى خود را با مردى مقدس مآب نقل مىكند كه دزدى مىكرد و مال دزديده را صدقه مىداد و با تأويل كريمه «من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها»۸ گمان مىكرد كه از چهل حسنه برخوردار شده و با كسر چهار سيئه دزدى، سى و شش حسنه براى او باقى خواهد ماند. امام عليه السلام پس از آن فرمود: «بمثل هذا التأويل القبيح المستنكرة يَضِلّون و يُضلّون؛ با چنين تأويل زشت و ناپسندى گمراه مىشوند و ديگران را گمراه مىكنند.» سپس حضرت در بيان كلام خويش فرمود: «طوبى للذين هم كما قال رسول اللّه صلى اللَّه عليه و آله يحمل هذا العلم من كلّ خلف عدوله، و ينفون عنه تحريف الغالين و انتحال المبطلين و تأويل الجاهلين.»۹.
در روايتى نيز آمده است كه شخصى طى نامهاى به امام عليه السلام نوشت: سخنانى [ اغراقآميز ]درباره شما و فضايل گفته مىشود و افرادى با تأويل آيات «انّ الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنكر»۱۰ و «آقيموا الصلاة»۱۱ مىگويند: مراد از نماز، مردى است، نه ركوع و سجود. مراد از زكات نيز همان مرداست، نه چند درهم پول و پرداخت آن. اينها به همين شيوه، ساير واجبات و مستحبات و در مقابلش، گناهان را تأويل مىكنند. حضرت در پاسخ فرمود: «اين دين ما نيست. از آنان كنارهگيرى كن.»۱۲۱۳از نويسندگان معاصر علوم قرآنى اهل تسنن، دكتر حسين ذهبى فصلى از كتاب خود را به «تفسير الحادى» اختصاص داده و ضمن بررسى زمينهها و انگيزههاى تفسير الحادى، نمونه هايى از اين گونه تفسير را به دست داده است.۱۴
پس از وى فهد رومى در «اتجاهات التفسير فى القرن الرابع عشر»، فصلى را به گرايشهاى انحرافى در تفسير و معرفى نمونههاى تفسير الحادى اختصاص داده است.۱۵.در ميان نويسندگان شيعى علوم قرآنى نيز، آقاى كمالى دزفولى بحثى را در اين زمينه مطرح كرده است.۱۶
همچنين نويسنده «تفسير و مفسران» دو بحث «شيوه سياسى انحرافى» و «شيوه عقلى افراطى» را مطرح كرده، و در موضوع اخير نمونههايى از تفاسير انحرافى سيد احمد خان هندى در كتاب «تفسير القرآن و هوالهدى و الفرقان» وى ياد كرده است.۱۷
1.بقره، ۷۵: ر.ك. نساء، ۴۶؛ مائده، ۱۳ و ۱۴
2.فصلت ، ۴۰
3.طبرسى، جوامع الججامع، ج ۳، ص ۲۷۰
4.فتح، ۱۵
5.طوسى، امالى، ص ۶۶ ؛ مفيد، امالى، ص ۳۸۹
6.كلينى، كافى، ج ۵، ص ۱۱ ؛ صدوق، خصال، ص ۲۷۵
7.نهج البلاغه، نامه ۵۵
8.انعام، ۱۶۰
9.صدوق، معانى الاخبار، ص ۳۵
10.عنكبوت، ۴۵
11.بقره، ۴۳
12.كشى، رجال، ج ۲، ص ۸۰۲، ش ۹۹۴ ؛ ر. ك. ص ۸۰۳، ش ۹۹۵
13.امام صادق عليه السلام در نامهاى مفصّل به جناب مفضّل بن عمر، در اين زمينه حقايقى را بيان فرمودهاند. ر. ك. بصائر الدرجات ص ۵۲۶ - ۵۳۶ جزء ۱۰، باب ۲۱، حديث ۱ ؛ بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۲۸۶ - ۲۹۸ ؛ همچنين: بيان ميرداماد در بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۲۹۹ - ۳۰۰ ؛ بيان علامه مجلسى در مشكوة الانوار، ص ۷۷ - ۸۱.
14.التفسير و المفسرون، ج ۲، ص۵۵۲ به بعد
15.رومى، اتجاهات التفسير، ج ۳، ص ۱۰۶۵
16.كمالى، شناخت قرآن، ص۴۵۱ به بعد
17.تفسير و مفسّران، ج ۲، ص۵۰۸ - ۵۰۹