زندگى‏نامه آية الله ملكى ميانجى‏ - صفحه 73

زندگى‏نامه آية الله ملكى ميانجى‏

(1419 - 1324 هجرى قمرى)

افضل قهرمانى‏۱

چكيده : مرحوم آية الله حاج شيخ محمد باقر ملكى ميانجى (1324 - 1419 ق / 1285 - 1377 ش) در ميانه زاده شده، در مشهد نزد اساتيد مختلف درس آموخت و بيش از همه، با مرحوم آية الله ميرزا مهدى اصفهانى (متوفى 1365) ارتباط علمى و فكرى يافت. وى در سال 1378 ق / 1337 ش به قم آمد و تدريس دروس تفسير و معارف و عقايد را آغاز كرد تا آخر عمرش ادامه يافت. ويژگى‏هاى شخصيتى، انديشه‏هاى علمى و موقعيت بارز حوزوى مرحوم ملكى در اين گفتار بيان شده است. همچنين آثار مكتوبِ چاپ شده و نشده ايشان معرفى گرديده است.
كليد واژه‏ها : ملكى ميانجى، محمد باقر / فقهاى آذربايجان / حوزه علميه مشهد / اصفهانى، ميرزا مهدى / حوزه علميه قم / توحيد الامامية / مناهج البيان فى تفسير القرآن / فقهاى شيعه در قرن 14 و 15.

تولّد و تحصيلات

آيت الله محمّد باقر ملكى ميانجى در سال 1324 ق برابر با 1285 ش در شهر «تَرْكْ» مركز بخش كندوان (گرمرود) شهرستان ميانه، ديده به جهان گشود. پدرش حاج عبدالعظيم از شخصيتهاى خوشنام و متديّن منطقه به شمار مى‏آمد. ايشان، در كنف تربيت چنين پدرى پرورش يافت.
حضور علماى بزرگ در منطقه و ارتباط نزديك حاج عبدالعظيم با آنان، فضاى مذهبى و فرهنگى مناسبى را در محيط خانواده به وجود آورده بود. از اين رو آيت الله ملكى، از دوران نوجوانى در كنار فعّاليتهاى كشاورزى، آموزش مقدّمات علوم اسلامى و ادبيّات فارسى را در زادگاه خود آغاز كرد. خواندن و نوشتن را از كتب رايج آن زمان نزد اساتيد فن آموخت و خط «مبيّن الملك گرمرودى» - حاكم فارس - را به عنوان سرمشق انتخاب كرد و داراى خطّى زيبا شد.۲ اساتيد اين دوره او «ملا محمّد» و «ملا عباد الله» بود. سپس در همان جا از محضر آيت‏الله «سيّد واسع كاظمى تركى» (م 1353 ق) - كه از شاگردان برجسته و اعضاى جلسه استفتاى مرحوم آخوند خراسانى صاحب كفاية الاصول بود - ادبيّات عرب ، منطق، اصول و فقه (قوانين و رياض) را فرا گرفت. سپس براى تكميل آموخته‏ها در ماه شوّال سال 1349 ق (چند روز مانده به عيد نوروز) به مشهد مقدّس مشرف شد. سطوح عالى را نزد آيت ا... «شيخ هاشم قزوينى» (م 1380 ق)، فلسفه و مباحث اعتقادى را نزد آيت الله «شيخ مجتبى قزوينى» (م‏1386 ه ق)، بخشى از علم هيئت را در درس آيت الله «شيخ حسنعلى اصفهانى نخودكى» (م‏1361 ق) آموخت. همچنين در درس خارج فقه آيت الله «ميرزا محمّد آقازاده خراسانى» (م‏1356 ق) - وقت حوزه علميّه خراسان - شركت جست. در نهايت، بخشى از مباحث فقه، يك دوره اصول فقه و يك دوره كامل علوم و مباحث معارفى را (در خلال سال‏هاى 1353 تا 1362ق) از محضر استاد بزرگوارش علامه آيت الله العظمى «ميرزا مهدى غروى اصفهانى» (م‏1365 ق) آموخت و در حدود سال 1361 ق به دريافت اجازه اجتهاد و فتوا و نقل حديث از وى مفتخر گشت؛ اجازه‏اى كه حضرت آيت‏الله العظمى «سيّد محمّد حجّت كوهكمرى تبريزى» (م 1372 ق) نيز آن را تأييد كرد. اين اجازه نامه در يكى از سفرها از دست مى‏رود و استادشان در 17 ربيع الاوّل 1363 ق وى را با اجازه‏نامه ديگرى مفتخر مى‏دارد كه متن كامل آن به پيوست آمده است. و در آن با تعابير بلندى از ايشان ياد شده است . «... جناب العالم الفاضل العامل، عماد العلماء الاعلام و صفوة الفقهاء الكرام، فخر العلماء الرّبانييّن و سند الفقهاء و المجتهدين، الورع التقى و العدل الزكى الشيخ محمد باقر التبريزى ...»
در بخش ديگرى از اين اجازه نامه آمده است:
«... ايشان به مرتبه فقيهان رهشناس و مجتهدان دقيق النظر نايل آمدند. بايد خداى سبحان را بر اين نعمت و كرامت شكر كنند، زيرا كه طالبان بسيارند، ولى واصلان اندك. و من به ايشان اجازه دادم كه ازمن روايت كنند هرچه را من اجازه روايت و نقل آنها را دارم ...» ۳
همچنين ايشان قبلاً و به سال 1317 ش در امتحاناتى كه از طرف دولت وقت به اجبار براى روحانيون قرار داده بودند، موفق به اخذ گواهى عالى مدرسى از وزارت معارف آن زمان گرديد. وى در اين امتحانات به صورت جهشى، دو نوبت امتحان را در يك مرحله گذراند و طالب يك جهش ديگر هم بود كه با آن موافقت نشد.
اين عالم فرزانه هنگام تحصيل در مشهد مقدس، علاوه بر فقر مالى - كه وضع عادّى طلّاب آن زمان بود - با بحرانهاى سياسى، اجتماعى از قبيل توطئه كشف حجاب، و خلع لباس روحانيّت مواجه بود، كه به وقوع قيام مردم مشهد (واقعه مسجد گوهرشاد، يكشنبه 12 ربيع الثانى 1354) انجاميد. در اين دوران، تنها معدودى از طالبان علم با عزمى استوار، بر هدف مقدّس خود (تعلّم و تعليم علوم دينى) پاى فشردند. آية الله ملكى ميانجى يكى از اين عالِمان اندك شمار بود، كه با وجود تعطيل شدن بيشتر دروس حوزه مشهد، همچنان با اميد، نشاط و پشتكار قوى به مطالعه و تحقيق خود ادامه داد و خلأ تعطيلى دروس را جبران نمود. او، يكى از خاطرات اين دوران تلخ را چنين نقل مى‏كرد:
«در همان ايّام اختناق ، روزى مرحوم استاد - آيت الله ميرزا مهدى غروى اصفهانى - به بنده فرمود: البشارة! البشارة! رفقا را خبر كن، مى‏خواهم درس شروع كنم. در اين هنگام من بلافاصله به دوستان كه حدود هفت يا هشت نفر بوديم، از جمله: مرحوم آيت‏الله «ميرزا جواد آقا تهرانى» (م 1368 ش) و آيت‏الله «شيخ حسنعلى مرواريد» اطلاع دادم. از همان روزها مدّتى شبانه، به صورت مخفيانه و با احتياط كامل و توأم با ترس و اضطراب در درس استاد حضور پيدا مى‏كرديم. روزى يكى از دوستان به هنگام آمدن درس گرفتار پليس شد. مرحوم استاد ناراحت شده و دست به دعا و توسّل زد و براى رهايى وى دعا كرد. ايشان آزاد شد. در آن زمان مزاحمت و سختگيرى براى طلّاب و علما به اوج خود رسيده بود. بسيارى از دوستان ديگر و اينجانب، گرفتار آزار و اذيّت و توهين پليس شديم و خاطره‏هاى بسيارى در اين مورد داريم .»
آية الله ملكى از نظر علمى مورد عنايت استاد خود مرحوم ميرزاى اصفهانى بوده است.
ايشان نقل مى‏كرد كه مرحوم ميرزا عقيده داشتند كه افراد حاضر در درس ايشان بايستى مطالب شيخ انصارى و آخوند خراسانى و ميرزاى نائينى را گذرانده باشند، و از نظر علمى در سطح قابل قبولى باشند. از اين رو، مرحوم ميرزا از ايشان مى‏خواهد با تدريس يكى از طلاب جوان خوش استعداد (كه امروزه از مراجع عاليقدر شيعه محسوب شوند) سطح درسى وى را ارتقاء دهد. مرحوم ملكى به جهت بازگشت به آذربايجان و كمبود فرصت، نمى‏توانند اين مسئوليت را بپذيرند. ايشان به آذربايجان رفته و پس از مدتى مجدداً به صورت موقت به مشهد برمى‏گردند. در اين تاريخ آن طالب خوش استعداد، مدارج ترقى را پيموده و خود در سلك اصحاب خاصّ درسى دوران اواخر ميرزاى اصفهانى درآمده بوده است.
در مورد ديگر نيز، مرحوم ميرزا با دستورالعمل خاص و مشخص به ايشان امر فرمود كه مدت دو سال به يكى از علماى تربت حيدريه ساكن مشهد درس داده و ارتقاء علمى وى را فراهم سازد. (احتمال قريب به يقين، اين درس ، مبانى اصولى خود مرحوم اصفهانى بوده است.)
مرحوم ملكى نقل مى‏كرد كه يك بار (در زمان خفقان شديد پهلوى اول) به ميرزاى اصفهانى عرض كردم: شما درس معارف مى‏گوييد (درسى كه مخفيانه و با ترس و وحشت برگزار مى‏شد) بهتر نيست فقه هم بگوييد؟ مرحوم ميرزا برگشت و با عصبانيت فرمود: تو خيال مى‏كنى آن پيرمرد هزار ساله (منظور وجود مبارك حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه) مرده است !
اين درخواست مرحوم ملكى، براى جلوگيرى از انهدام حوزه علميه مشهد در آن زمان بوده كه مبادا فقه و احكام الهى متروك شود. ميرزاى اصفهانى نيز ايشان را به عنايات حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه براى بقاى فقه اماميه و احكام الهى اميدوار ساخته است.

1.كارشناس ارشد زبان و ادبيات عرب، پژوهشگر، از تلامذه مرحوم آية الله ملكى‏

2.ر. ك . پيوست شماره ۱.

3.ترجمه از استاد محمّد رضا حكيمى، مكتب تفكيك، ص ۲۵۴، ر. ك. پيوست شماره ۲.

صفحه از 94