آثار و رواياتى مىگزيند كه آنها را در مسير اعتقادات خود، آثار و روايات صحيح و مورد اعتماد تلقّى مىكند. و گاه نيز به تخطئه و ردّ رواياتى مىپردازد كه در نقطه مقابل مبانى اعتقادى او قرار دارد.
بُعد كلامى تفسير به معنايى كه گذشت، از ويژگىهاى مشترك همه تفاسير به شمار مىرود. امّا در اين ميان، برخى از تفاسير به دليل پرداختن بيشتر به اين جنبه، معروفيت ويژهاى در يكى از زمينههاى اعتقادى يافتهاند. به عنوان مثال، تفاسير تبيان و مجمع البيان معرّف كلام و عقايد شيعى، كشاف زمخشرى نشانگر كلام معتزلى و مفاتيح الغيب فخررازى مثال و نمونه كلام اشعرى مىباشد. در عصر حاضر تفسير الميزان و روح المعانى از مهمترين تفاسير كلامى در زمينه عقايد شيعه و سنى است كه به طور كامل و در سطح همه اجزاء قرآن سامان يافتهاند.
امّا از تفاسير ناقص و ناتمام عصر حاضر كه به مباحث كلامى اهتمام زايد الوصفى داشتهاند، مىتوان به تفسير المنار در اهل سنت و تفسير مناهج البيان در شيعه اشاره كرد. قابل ذكر است كه در ضمن بيانِ مباحث كلامى در مناهج البيان، در اكثر موارد نقد و بررسى مباحث كلامى المنار انجام شده است، ضمن آنكه مؤلف آن بىتوجه به ديدگاههاى ساير متكلمان غير شيعه از جمله فخررازى نبوده است.
جايگاه مباحث كلامى در مناهج البيان
مناهج البيان از تفاسير ارزندهاى است كه در عصر حاضر به رشته تأليف درآمده است. اين تفسير در درجه نخست، از تفاسير عقلى و اجتهادى است كه مؤلف دانشمند آن، با تكيه بر علوم مختلف - از جمله حديث، تاريخ، فقه، لغت، علم قراءات، علوم قرآنى و... - به تفسير قرآن روى آورده است. مفسّر با احاطه به علوم مختلف ادبى و اسلامى، از اين علوم به شكل مناسب و در جاى خود استفاده وافر برده است و ضرورت دارد كه تأثير هريك از علوم يادشده در اين تفسير، به شكل خاص مورد بررسى و تحقيق قرار گيرد.
اما بدون ترديد يكى از ويژگىهاى مهم تفسير مناهج البيان، بُعد كلامى اين تفسير است. مىتوان گفت كه صاحب مناهج البيان، از همه دانشهاى موجود و مرسوم در حيطه تفسير در خدمت اين بُعد استفاده كرده و غالباً به طرح مباحث مفصّل و موشكافانهاى روى آورده است. در