مشيت الهى - سه نظريه وجود دارد:
1 - فعل انسان، منوط و متوقّف بر مشيت الهى است، به اين صورت كه پروردگار عالم حيات، قدرت، شعور و امكان انجام كار را به انسان افاضه مىكند و موانع بين او و بين فعل را (از جهت تحقّق) برمىدارد.
2 - فعل انسان تابعى از مشيت اوست و اين مشيت خود وابسته به مشيت الهى است، در اين نظر نسبت فعل به انسان همانند نسبت نوشتن به قلم است.
3 - فعل انسان بدون هيچ قيد و شرطى تابع و وابسته به مشيت خود انسان است. ۱ صاحب مناهج بدون آنكه تفاوت نظريه اول و دوم را بازگو كند، معتقد است كه آيه «و ما تشاءون الا أن يشاءالله» صراحت در تأييد نظر نخست دارد، به اين صورت كه تعبير «وما تشاؤون» ضرورتاً مشيت را از انسان به شكل مطلق نفى مىكند، اما استثناى «الا ان يشاءالله» در مقام اثبات نحوهاى از مشيت براى انسان است و در نتيجه وجود مشيت انسان در پرتو مشيت خداى سبحان به اثبات مىرسد، چنانكه در كتاب كافى، احمد بن محمدبن ابى نصر ضمن يك حديث قدسى از امام رضا عليه السلام نقل مىكند كه : «قال الله يا ابن آدم بمشيتى كنت انت الذى تشاء لنفسك ما تشاء». حاصل آنكه تفسير «و ما تشاءون الا ان يشاء الله...»به اين صورت است كه:
«شما بر كارى قدرت نمىيابيد، مگر آنكه خداوند به شما قدرت داده باشد. و مشيّت فعلى را مالك نمىشويد، مگر آنچه خداوند به شما تمليك كرده باشد. از آنجا كه اين مالكيت به تمليك خداى تعالى است - چه در حدوث و چه در بقاى آن - پس ناگزير، مالكيت انسانها در طول مالكيت الهى است، در حالى كه خداى سبحان، املك است. پس تفويض باطل مىشود، كه آيه كريمه نظر به اِبطال آن دارد. جبر نيز باطل مىگردد، از آن رو كه انسان با مالكيت استطاعت - كه به تمليك خداوند انجام مىگيرد - مالكِ دو طرفِ فعل و ترك مىشود. پس علّت فعل و ترك را استطاعتى مىداند كه به تمليك الهى مالك شده است.» ۲.
بعد از اين توضيح، مفسّر ارجمند با طرح پرسش و پاسخهايى به بيان دقيقتر جوانب