نگاهى به علوم قرآنى‏ بر اساس تفسير مناهج البيان‏ - صفحه 135

2 - 5 - 2 . نقد روش تفسيرى الميزان :

روشهاى تفسيرى مختلفى در بين مفسران شيعه و سنّى وجود دارد. يكى از اين شيوه‏هاى تفسيرى، روش تفسير قرآن به قرآن است كه مرحوم علامه طباطبايى در تفسير الميزان، عمدتاً از اين روش استفاده كرده است.
در تفسير الميزان آمده است : «حق اين است كه طريق فهم قرآن كريم مسدود نيست و بيان الهى و ذكر حكيم خود راهنماى خود است. يعنى قرآن در تبيين مقاصد خود نيازى به طريق (ديگر) ندارد. چگونه قابل تصور است كتابى كه خداوند آن را هدايت و نور و بيانگر همه چيز معرفى فرموده، خود نيازمند راهنماى ديگرى باشد و از روشنايى ديگرى فروغ بگيرد و با وسيله‏اى ديگر تبيين شود.» ۱
مرحوم ملكى، ضمن بيان نظريه صاحب الميزان، چهار اشكال و ايراد را بر روش تفسيرى قرآن به قرآن مطرح كرده و به بحث و بررسى پيرامون آن‏ها پرداخته است.

6 - 2 . تفسير به رأى

به حكم احاديث و روايات متواتر، تفسير قرآن به رأى شخصى ممنوع شده است. از جمله اين احاديث :
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: «قال اللّهَ جَلَّ جَلالُه : ما آمَنَ بى مَنْ فَسَّرَ بِرأيِهِ كَلامى و ...» خداوند جل جلاله فرمودند : كسى كه با رأى و نظر خود كلام مرا تفسير كند به من ايمان نياورده است....۲
امام صادق عليه السلام فرمودند: «مَنْ فسَّرَ (بِرَأْيِهِ) آيَهً مِنْ كتابِ اللّهِ فَقَدْ كَفَرَ» هركسى (با رأى خود) آيه‏اى از كتاب خدا را تفسير كند هر آينه كافر گشته است.۳
و نيز فرمودند: هركسى قرآن را با رأى و انديشه خود تفسير كند، در صورتى كه به واقع اصابت كند بى‏اجر باشد و اگر به خطا رود گناهش را به دوش كشد.۴

1 - 6 - 2 . معناى تفسير به رأى :

مؤلف ذيل اين عنوان، به همان بحث كليدى خود - بحث خطاب عام و خطاب خاص قرآن - باز مى‏گردد و اين گونه اظهار نظر مى‏كند : تفسيرى كه در روايات از آن منع شده، عبارت است از تفسير قرآن در مقام استنباط علوم و معارف و احكامى كه به حوزه خطاب خاص آن مربوط است، نه آنچه كه مربوط به خطاب عام، و در دسترس همگان است. بحث تدبر در قرآن، ناظر به خطاب عام مى‏باشد.
آيا حجيّت قرآن براى جميع اهل عالم، با اختصاص تفسير قرآن در مرتبه خاصّ خطاب به رسول خدا و اهل بيت عليهم السلام تعارض دارند؟ در اينجا به ذكر اين دليل عقلى اكتفا شده كه «ادله منع از تفسير، و ادله مُثبِت حجيت قرآن، عامّ‏اند، و هيچ تعارض عقلى ميان عامّ و خاصّ نيست.»

1.الميزان، ج ۳، ص ۸۸

2.عيون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۱۶

3.تفسر عياشى، ج ۱، ص ۱۸

4.همان، ص ۱۷

صفحه از 144