فرستاد. او هم كتاب را به تمامه مطالعه نمود؛ امّا اين دو بزرگوار، اين مطلب را از من پوشيده داشتند از ترس آن كه مبادا من در جواب آن عجله كنم ... .۱
بايد به اين قبيل از بزرگان و دانشمندان شيعه افتخار كنيم كه حتّى در مقام پاسخ به مخالفان و متعصّبان نيز به اتقان بحثها و اظهارنظرها فكر مىكردند و از اين كه حتّى در اين مقام، كارهاى سطحى و عجولانه انجام شود، گريزان بودند.
3. مقابله به مثل با معاندان و متعصّبان
نوشته اين سنّى متعصّب را - كه از قبيله تكفيريان بوده - بهتر است «فحشنامه» بخوانيم نه يك مباحثه و مناظره علمى و متين؛ زيرا هم در نام كتاب و هم در سخن پايانى خود و هم در طول مباحث كتاب، نه اين كه فقط ادب بحث و مناظره را رعايت نكرده، بلكه گهگاه گفتههاى خود را با ناسزاگويى و فحّاشى و تحقير شيعه و مكتب اهل بيت عليهم السلام (البته به عنوان روافض) آلوده كرده و گويا به نظر وى، برهان و دليل، همان فحش و ناسزا گفتن است.
در آغاز كتاب مىگويد:
اين مجموعهاى است در شرح بعضى از فضايح و قبايح رافضيان.۲
و در پايان كتاب هم مىنويسد:
اين است برخى از فضايح و قبايح روافض - اعاذنا اللَّه و ايّاكم من شرّهم و وقانا و اياكم من كيدهم - .۳
و در اواسط كتاب مىنويسد:
بدان اى برادر كه مذهب روافض، به خانهاى ماند كه آن خانه، چهار حد دارد:
حدّ اوّل با جهودى دارد؛ زيرا كه به زبونى به جهودان مانند ...۴
حدّ دوم اين خانه با گبرى است؛ زيرا همچنان كه گبران به يزدان و اهرمن
1.نقض، ص ۲ - ۳. عبارات نقض در كلّ مقاله، با اندكى دخل و تصرّف ويرايشى از سوى نويسنده، بهكار رفتهاند.
2.همان، ص ۸.
3.همان، ص ۶۴۵ - ۶۴۶.
4.همان، ص ۳۹۷.