نگاهى به كتاب «نقض» عبد الجليل رازى - صفحه 21

سه بار اللَّه اكبر گفتن پس از سلام در فقه شيعه هست؛ امّا آن پيرايه گواه جهل و يا غرض و مرض صاحب بعض فضائح الروافض است.
چهارم. مطالبى كه هم در كتاب‏هاى اهل تسنّن هست و هم در كتاب‏هاى شيعه، مانند تعدادى از فضايل امير مؤمنان عليه السلام كه صاحب فضائح به خاطر جهل و يا بُغضى كه نسبت به شيعه داشته، بى‏جهت مورد اعتراض قرار مى‏دهد و يا با سوء برداشت و تحريف معنوى، آن را رد مى‏كند، مانند احاديث ردّ شمس براى امير مؤمنان عليه السلام.
پنجم. مطالبى است كه در فقه شيعه هست و مستند آن، روايات صادره از ائمّه اطهار عليهم السلام است كه به حكم حديث ثقلين، آنچه آن بزرگواران فرموده‏اند و يا انجام داده و يا تأييد كرده‏اند، براى همگان حجّت است.
امّا صاحب فضائح، چون در فقه ساختگىِ مذهب خود نديد، همه آنها را با كمال بى‏حيايى، از فضايح و رسوايى‏هاى مكتب شيعه به شمار آورده است، مانند حلّيت متعه، گفتن حىّ على خير العمل در اذان و اقامه، حرام بودن گفتن آمين پس از سوره فاتحة الكتاب در نماز، و صحيح بودن طلاق گرچه زوجه راضى نباشد و... .
آرى. كسى كه كتاب بعض الفضائح را - كه متنش در كتاب نقض درج شده - با دقت مطالعه كند، حتماً مى‏پذيرد كه محتواى آن، از اين پنج گروه خارج نيست و پاسخ همه آنها براى اهل اطلاع از مذهب اهل بيت عليهم السلام روشن است؛ امّا متأسّفانه او نوشته خود را با بى‏ادبى و دشنام و فريبكارى و مقايسه‏هاى خنده‏آور و مطرح كردن مطالبى كه شايد براى برخى عوام، فريبنده باشد، ممزوج نموده و در واقع، به جاى اين كه به عقيده باطل خود، رسوايى‏هاى مكتب شيعه را بيان كند، خود را نزد اهل انصاف، رسوا نموده است.

8. احترام به اهل سنّت‏

پيش‏تر گفتيم كه عبد الجليل قزوينى در اين كتاب در مواردى اين طور مصلحت ديده كه در باره صحابه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و بويژه خلفاى ثلاثه، به گونه‏اى قلم زند كه احترام اهل تسنّن در باره آنان تا حدّى لحاظ شده باشد؛ امّا در يك مورد با ظرافت خاصّى، حقّ مطلب را ادا كرده است:

صفحه از 28