بن‏ مايه‏ هاى قرآنى عبد الجليل رازى در «نقض» - صفحه 43

ميراث قرآنى مسلمانان در كنار هم ياد شده‏اند، با اين حال، بر محقّقان پوشيده نيست كه تأويل قرآن، متفاوت از تفسير آن است و تفاوت‏هاى فراوانى ميان آن دو وجود دارد.۱ عدم توجّه به همين تفاوت‏ها سبب تصوّر ترادف يا تداخل تأويل با تفسير شده است. لذا از حبيب نيشابورى نقل است كه در زمان ما مفسّرانى رشد كرده‏اند كه اگر فرق تفسير و تأويل از آنها سؤال شود، تفاوتى ميان آن دو قائل نمى‏شوند.۲
هر چند اغلب قرآن‏پژوهان كهن چون ابوعبيده معمر بن مثنى، مرز تأويل و تفسير را از هم تفكيك نكرده و در يك معنا به‏كار برده‏اند، لكن از آن جا كه تأويل و تفسير، دو اصطلاح قرآنى هستند و ترادفى ميان كلمات قرآن نيست، ناگزير تفاوت‏هايى ميان آن دو وجود دارد.۳ تفسير، بر پژوهش و آگاهى استوار است و تأويل افزون بر آن، موهبت و ملكه‏اى است كه خداوند آن را به علماى ربّانى هبه مى‏كند. تفسير، در سطح دلالت ظاهرى آيات و معانى قريبه است، و تأويل، در سطح معانى باطنى و بعيده آيات، به گونه‏اى كه انتساب آن از هر گونه اشتباه و خطايى، خالى باشد. تفسير و تأويل، دو مرحله متتابع همديگر هستند و تأويل قرآن، پيش از تمكّن بر تفسير آن، ممكن نيست. مفهوم محصّل از تفسير، اصل و مبناى سنجش راستى، معناى تأويلى است و در صورت تعارض معناى تأويلى با تفسيرى، معلوم مى‏شود كه خطا بوده است.۴
جرى و تطبيق نيز هر چند مبتنى بر آگاهى دقيق و جامع از تفسير و تأويل قرآن است، لكن با هر دوى آنها متفاوت است و نبايد آنها را با همديگر خلط نمود. مقصود

1.براى آگاهى از معناى لغوى تأويل، و مفهوم تأويل نزد صحابه و تابعيان و نقد تعاريف اصطلاحى مفسّران ر.ك: النص القرآنى، بين التفسير و التأويل، ص ۶۶ - ۷۴ و ص‏۸۳؛ تعريف الدّارسين بمناهج المفسّرين، ص ۲۵ - ۲۸؛ الاتقان فى علوم القرآن، ج‏۲، ص‏۵۴۹ و ۵۲.

2.الاتقان فى علوم القرآن، ج‏۲، ص ۵۴۹.

3.تعريف الدّارسين بمناهج المفسّرين، ص‏۲۷.

4.همان، ص ۲۹ - ۳۰. اين سخن، مبتنى بر اين پيش‏فرض است كه تأويل، خود به دو قسم مأثور و اجتهادى تقسيم مى‏شود و بيشترين امكان خطا در تأويلات اجتهادى پيش مى‏آيد كه برآيند تلاش‏هاى ذهنى مفسّران در كشف معناى باطنى آيات است.

صفحه از 98