مفاهيم و مداليل قرآنى به كار رفته در نقض و به طور كلّى، رويكرد قرآنى رازى در اين كتاب است و بررسى آنها موضوع اصلى اين نوشتار را تشكيل مىدهد كه با رويكرد اكتشافى - تحليلى همراه با ارائه نمونههايى براى هر كدام، سامان يافته است. با توجّه به اين كه پيشتر پژوهشى در بررسى آراى قرآنى عبد الجليل رازى در نقض سامان نيافته است، ناگزير تنها منبع در تأليف مقاله، خود كتاب نقض بود. به همين منظور، تمام آن از آغاز تا فرجام، مورد مطالعه قرار گرفت و مطالب قرآنى آن، دستهبندى و سپس تحليل شد.
ج. بررسى مبانى، آرا و روش تفسيرى عبد الجليل رازى در نشان دادن ابعاد تاريخى تفسير اماميه در قرن ششم، سودمند است. مطالب تفسيرى نقض، نمونهاى عينى براى رواج رويكرد تفسير تطبيقى با گرايش انتقادى در ميراث شيعى ايران در قرن ششم هجرى است. افزون بر اينها نمونهاى خوب براى استشهاد به تعامل دوسويه دانش كلام و تفسير قرآن بوده و بهرهمندى كلام از قرآن را به خوبى نمايانده است.
1. مبانى تفسيرى «نقض»
در انديشه اسلامى، قرآن، همانند يك متن عادى نيست كه بتوان با هر پيشفرضى آن را فهميد يا خالى از هر مبنايى تفسيرش نمود.۱ بديهى است كه براى فهم درست و عميق قرآن، داشتن مبانى فكرى و اعتقادى صحيح براى انتخاب مصادر، روش و ابزارهاى تفسير، ضرورى است،۲ به گونهاى كه اگر مفسّرى فاقد چنين اصولى باشد، به همان نسبت، برداشت او از مقاصد قرآن، دچار كاستى و خطا خواهد بود. مبانى تفسير، مجموعه باورهاى اعتقادى، كلامى، زبانشناسى، روششناختى، تاريخى، و
1.براى آگاهى از ضرورت وجود پيشفرض در تفسير، ر.ك: منطق تفسير قرآن، ج ۱، ص ۱۲۵؛ درسنامه ترجمه: اصول، مبانى و فرايند ترجمه قرآن كريم، ص ۱۱۳ - ۱۱۴ و ۱۲۷؛ پيشفهمهاى علّامه در «الميزان»، ص ۱۵۳.
2.مبانى و معيارهاى فهم روشمند وحى، ص ۲۰ - ۲۸.