بن‏ مايه‏ هاى قرآنى عبد الجليل رازى در «نقض» - صفحه 33

بوده و هيچ كسى جز وى در پديدارى آن، نقشى نداشته است؛ خدايى كه خالق عالم هستى است، پديدارىِ كتابى با ويژگى‏هايى چون اعجاز و جامعيت براى وى آسان است. راز مانايى و پويايى قرآن در گذر زمان نيز در همين نكته نهفته است كه قدرتى فرابشرى آن را رقم زده است. تأثير اين مبنا در ردّ احتمال تناقضات درونى متن، عدم امكان تحدّى، ضمانت از تحريف، جامعيت، اعجاز، جاودانگى، چند سطحى بودن معنا و .... آشكار مى‏شود و خصوصيات قرآن را طبيعى آن مى‏شمرد.
پذيرش مبناى الاهى بودن مؤلّف قرآن، افزون بر اثر پيش‏گفته، اصول و معارف اعتقادى ديگرى نيز به دنبال دارد كه هر مفسّرى را ناگزير به آنها معتقد و ملتزم مى‏نمايد. از جمله آنها پذيرش عدل و حكمت الاهى و ديگر اوصاف جمال و جلال الاهى است كه در نوع نگاه و شناخت مفسّر از ويژگى‏هاى مؤلّف قرآن، اثر گذار بوده و به دنبال آن، در فهم سخن وى نيز تأثير خواهد گذاشت. پذيرش اين مبنا، تمامى باورها و معارف اعتقادى مرتبط با خداشناسى در جهان‏بينى اسلامى (البته با قرائت شيعى) را به دنبال خود دارد و مفسّر امامى با چنين شناختى از اوصاف خداوند، به تفسير قرآن خواهد پرداخت.
به سخن ديگر، مفسّر با پذيرش اللَّه به عنوان مؤلّفِ قرآن، در تفسير آياتى كه از ظاهر آنها جبر، قُبح عقاب بدون بيان، تكليف بما لا يُطاق، تبعيض يا خشونت و... استشمام مى‏شود، احتياط نموده، با استناد به حكيم بودن خداوند و عدل ايشان، به قطع مصلحت و حكمتى را در چنين مواردى مد نظر خداوند دانسته و در نتيجه، ظاهر اين دسته از آيات را تأويل خواهد نمود؛ چرا كه افعال حكيم، به طور قطع از مصالح و مفاسدى تبعيت مى‏كند. در نتيجه، در داورى و ارزيابى برداشت‏هاى تفسيرى، مفاهيمى كه مخالف با مصالح نوع (قطعى) بشر باشد، مردود خواهند بود. اين نكته، در روايات اهل بيت عليهم السلام نيز مورد تأكيد قرار گرفته است.۱

1.امام رضا عليه السلام مى‏فرمايد: «إن سأل سائل هل يجوز أن يكلّف الحكيم عبده فعلاً عن الأفاعيل لغير علّة و لا معنى، قيل له: لا يجوز ذلك لأنّه حكيم غير عابث و لا جاهل» (بحار الأنوار، ج‏۶، ص ۵۸ و ج‏۵، ص‏۳۱۳).

صفحه از 98