وحى را با شرح و تفسير آن خلط كنند. باقلانى،۱ زرقانى۲ و ابن جزرى،۳ به اين نكته تصريح دارند. بنا بر اين اگر در برخى از روايات گفته مىشود كه در مصحف ابن مسعود يا ابى بن كعب و ديگران، اضافهاى در آيه آمده۴ كه در مصحف موجود نيست، آن اضافه، از باب شرح و تفسير آيه است. به نظر مىرسد قول عمر بن خطّاب - كه در عصر خلافت خود، به برخى از صحابه مىگويد: «جرّدوا القرآن»۵ - ناظر به حذف اضافات تفسيرى از قرآن باشد.۶
آيه (يا أيُّها الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ) كه مخالفان بدان استشهاد كرده۷ و شيعه را به اين متّهم كردهاند كه اعتقاد دارد اسامى ائمّه در قرآن وجود داشته و از سوى صحابه و مخالفان حذف شده است، در صدد بيان شأن نزول آيه است.
جالب است كه تعصّب برخى از سنّيان معاصر چون ذهبى نيز مانع از دقّت وى شده است؛ زيرا خود از تعبير شأن نزول بهره جسته و در ادامه ادّعاى خود نوشته است: «فى شأن على عليه السلام».۸ اين تعبير، خود رساى در اين معناست كه روايات تفسيرى آيه ياد شده، در صدد بيان شأن نزول آن بودهاند، نه اين كه ادّعا كنند اين عبارت، جزء قرآن است. همچنين اين كه ادّعا شود چنين رواياتى، تنها از طريق اماميه نقل شده،۹ ناشى از جهل است؛ زيرا رواياتى به همين معنا در آثار اهل سنّت نيز گزارش شده است.۱۰ در اين روايات آمده است كه محتواى آيه، ناظر به فضايل و مقامات خاص اهل بيت عليهم السلام بوده يا اسمى در برخى از آنها از ائمّه بويژه امام على عليه السلام برده شده است.
1.البرهان فى علوم القرآن، ج۱، ص۲۳۵.
2.شرح على الموطأ، ج۱، ص ۲۵۵.
3.النشر فى قرائات العشر، ج۱، ص ۲۲.
4.الدر المنثور، ج۲، ص۱۳۱.
5.تاريخ الاُمم و الملوك، طبع مصر، ج۴، ص ۲۰۴.
6.«تأملى در احاديث تحريفنماى الكافى»، چاپ شده در مجموعه مقالات فارسى كنگره بين المللى ثقة الاسلام كلينى، ج ۵، ص۱۶۷ - ۱۶۸.
7.التفسير و المفسّرون، ص۲۹؛ الشيعة الاثنى عشرية و منهجهم فى التفسير، ص۲۸۹.
8.التفسير و المفسّرون، ص۲۹.
9.همان جا.
10.الدرّ المنثور، ج۲، ص۱۳۱.