بن‏ مايه‏ هاى قرآنى عبد الجليل رازى در «نقض» - صفحه 39

وحى را با شرح و تفسير آن خلط كنند. باقلانى،۱ زرقانى‏۲ و ابن جزرى،۳ به اين نكته تصريح دارند. بنا بر اين اگر در برخى از روايات گفته مى‏شود كه در مصحف ابن مسعود يا ابى بن كعب و ديگران، اضافه‏اى در آيه آمده‏۴ كه در مصحف موجود نيست، آن اضافه، از باب شرح و تفسير آيه است. به نظر مى‏رسد قول عمر بن خطّاب - كه در عصر خلافت خود، به برخى از صحابه مى‏گويد: «جرّدوا القرآن»۵ - ناظر به حذف اضافات تفسيرى از قرآن باشد.۶
آيه (يا أيُّها الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ) كه مخالفان بدان استشهاد كرده‏۷ و شيعه را به اين متّهم كرده‏اند كه اعتقاد دارد اسامى ائمّه در قرآن وجود داشته و از سوى صحابه و مخالفان حذف شده است، در صدد بيان شأن نزول آيه است.
جالب است كه تعصّب برخى از سنّيان معاصر چون ذهبى نيز مانع از دقّت وى شده است؛ زيرا خود از تعبير شأن نزول بهره جسته و در ادامه ادّعاى خود نوشته است: «فى شأن على عليه السلام».۸ اين تعبير، خود رساى در اين معناست كه روايات تفسيرى آيه ياد شده، در صدد بيان شأن نزول آن بوده‏اند، نه اين كه ادّعا كنند اين عبارت، جزء قرآن است. همچنين اين كه ادّعا شود چنين رواياتى، تنها از طريق اماميه نقل شده،۹ ناشى از جهل است؛ زيرا رواياتى به همين معنا در آثار اهل سنّت نيز گزارش شده است.۱۰ در اين روايات آمده است كه محتواى آيه، ناظر به فضايل و مقامات خاص اهل بيت عليهم السلام بوده يا اسمى در برخى از آنها از ائمّه بويژه امام على عليه السلام برده شده است.

1.البرهان فى علوم القرآن، ج‏۱، ص‏۲۳۵.

2.شرح على الموطأ، ج‏۱، ص ۲۵۵.

3.النشر فى قرائات العشر، ج‏۱، ص ۲۲.

4.الدر المنثور، ج‏۲، ص‏۱۳۱.

5.تاريخ الاُمم و الملوك، طبع مصر، ج‏۴، ص ۲۰۴.

6.«تأملى در احاديث تحريف‏نماى الكافى»، چاپ شده در مجموعه مقالات فارسى كنگره بين المللى ثقة الاسلام كلينى، ج ۵، ص‏۱۶۷ - ۱۶۸.

7.التفسير و المفسّرون، ص‏۲۹؛ الشيعة الاثنى عشرية و منهجهم فى التفسير، ص‏۲۸۹.

8.التفسير و المفسّرون، ص‏۲۹.

9.همان جا.

10.الدرّ المنثور، ج‏۲، ص‏۱۳۱.

صفحه از 98