مخالفان از مفاهيم دقيق اين تعابير، غافل يا جاهل هستند، همگى آنها اشاره به تبيين معناى آيه و بيان شأن و سبب نزول آيات دارند و احدى از اماميه و غير اماميه بر اين باور نيست كه اين تعابير، به معناى نقصان در قرآن است.
امام خمينى رحمه اللَّه عليه در اين باره سخنى دقيق دارند:
اگر كتاب الاهى، پر از نام اهل بيت و نام امير مؤمنان و اثباتِ وصايت و امامت ايشان با اسم بوده است (و سپس با تحريف ساقط شده) چرا خود امام على عليه السلام، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام و نيز سلمان، ابوذر، مقداد، عمّار و ديگر ياران امام على عليه السلام كه دائم بر خلافت امام على عليه السلام احتجاج مىكردند، هرگز به آن آيات احتجاج نكردند؟ چرا آنان به احاديث نبوى (در تفسير آيات) استدلال مىكردند، با آن كه قرآن در ميان آنان بوده است؟۱
ديگر محقّقان اماميه نيز به صراحت، مقصود از اين تعابير را روشن ساختهاند. براى مثال مرحوم فيض كاشانى، مقصود از تعابيرى چون: هكذا نُزِلَت، كذا أنزلت و ... را چنين بيان مىكنند:
يعنى بهذا المعنى نزلت و كذا الكلام فى نظائره۲.
مرحوم ملّا صالح مازندرانى نيز مىنويسد:
قوله هكذا نزلت ... يحتمل أنها نزلت هكذا معنى بتفسير الروح الأمين. ۳
علّامه مجلسى نيز در موارد متعدّدى ذيل اين دست از روايات - كه تعابير مذكور را دارند - ، همين برداشت را داشته است:
... يحتمل أن يكون الغرض بيان المقصود منها.۴
همچنين مرحوم فيض كاشانى در تبيين رواياتى كه از ظاهر آنها كاستى و نقصان قرآن به نظر مىآيد، چنين مىنويسد:
1.أنوار الهداية، ص ۲۴۳.
2.الوافى، ج۳، ص ۸۸۵، ح۱۵۱۹.
3.شرح اُصول الكافى، ج۷، ص ۵۶.
4.بحار الأنوار، ج۲۵، ص۳۳۹، ح ۱۹.