بن‏ مايه‏ هاى قرآنى عبد الجليل رازى در «نقض» - صفحه 40

مخالفان از مفاهيم دقيق اين تعابير، غافل يا جاهل هستند، همگى آنها اشاره به تبيين معناى آيه و بيان شأن و سبب نزول آيات دارند و احدى از اماميه و غير اماميه بر اين باور نيست كه اين تعابير، به معناى نقصان در قرآن است.
امام خمينى رحمه اللَّه عليه در اين باره سخنى دقيق دارند:
اگر كتاب الاهى، پر از نام اهل بيت و نام امير مؤمنان و اثباتِ وصايت و امامت ايشان با اسم بوده است (و سپس با تحريف ساقط شده) چرا خود امام على عليه السلام، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام و نيز سلمان، ابوذر، مقداد، عمّار و ديگر ياران امام على عليه السلام كه دائم بر خلافت امام على عليه السلام احتجاج مى‏كردند، هرگز به آن آيات احتجاج نكردند؟ چرا آنان به احاديث نبوى (در تفسير آيات) استدلال مى‏كردند، با آن كه قرآن در ميان آنان بوده است؟۱
ديگر محقّقان اماميه نيز به صراحت، مقصود از اين تعابير را روشن ساخته‏اند. براى مثال مرحوم فيض كاشانى، مقصود از تعابيرى چون: هكذا نُزِلَت، كذا أنزلت و ... را چنين بيان مى‏كنند:
يعنى بهذا المعنى نزلت و كذا الكلام فى نظائره‏۲.
مرحوم ملّا صالح مازندرانى نيز مى‏نويسد:
قوله هكذا نزلت ... يحتمل أنها نزلت هكذا معنى بتفسير الروح الأمين. ۳
علّامه مجلسى نيز در موارد متعدّدى ذيل اين دست از روايات - كه تعابير مذكور را دارند - ، همين برداشت را داشته است:
... يحتمل أن يكون الغرض بيان المقصود منها.۴
همچنين مرحوم فيض كاشانى در تبيين رواياتى كه از ظاهر آنها كاستى و نقصان قرآن به نظر مى‏آيد، چنين مى‏نويسد:

1.أنوار الهداية، ص ۲۴۳.

2.الوافى، ج‏۳، ص ۸۸۵، ح‏۱۵۱۹.

3.شرح اُصول الكافى، ج‏۷، ص ۵۶.

4.بحار الأنوار، ج‏۲۵، ص‏۳۳۹، ح ۱۹.

صفحه از 98