بن‏ مايه‏ هاى قرآنى عبد الجليل رازى در «نقض» - صفحه 44

از جرى و تطبيق، انطباق مفاهيم عام و مطلق قرآن بر مصاديق جديدى است كه در عهد نزول سابقه نداشته‏اند و راز جاودانگى آموزه‏هاى قرآن در همين جا نهفته است. ۱ روشن است كه چنين انطباقى، نيازمند اشراف كامل بر سويه ظاهرى و باطنى قرآن و شناخت دقيق شرايط و ويژگى‏هاى مصداق خارجى است و از عهده هر كسى بر نمى‏آيد. جرى و تطبيق، ريشه در روايات اهل بيت عليهم السلام دارد و برخى از مفسّران اماميه (همانند علّامه طباطبايى در تفسير الميزان) به آن توجّه ويژه‏اى داشته و در تفسير و توضيح روايات تفسيرى، از آن بهره برده‏اند.۲
عبد الجليل رازى، از تفاوت قلمروهاى چهارگانه فهم قرآن و تمييز دادن مرزهاى معانى و مصاديق آنها از همديگر آگاهى داشته و از در آميختن مفاهيم آنها با يكديگر، خوددارى كرده است. در باب تفاوت تنزيل با تأويل، سخن وى چنين است:
و در قرآن آياتى هست كه منزل است در امامت و عصمت و منقبت و فضيلتِ على و آلِ وى و گوييم: انكار بعضى انكار همه باشد در تنزيل دون تأويل؛ چنان كه مذهب همه مسلمانان است حنفى و شفعوى و زيدى و معتزلى، مذهب و اعتقاد شيعه اصوليان اين است در اين مسئله.۳
در باره رويكرد تفسيرى تأويلى نقض در ادامه همين پژوهه، بيشتر سخن خواهيم گفت. در تطبيق معانى آيات بر مصاديق خارجى، نمونه‏هاى مختلفى در نقض به چشم مى‏خورد. براى مثال، اتّهام رشوه گرفتن برخى از علماى سنّى از كدخدايان رافضى را منطبق دانسته است با «احبار يهود و رهابنه نصارا در رشوت ستدن و حق باز پوشيدن آن جا كه گفت: (وَ تَرى‏ كَثيرًا مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فى اْلإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ)۴ ».۵
تطبيق ادّعاى واضع بودن مذهب شيعه به دست ابن مقفّع با آيه پنجم سوره كهف، ۶

1.«تجلى جاودانگى قرآن در قاعده جرى و تطبيق»، انديشه دينى، ش ۲۵، ص ۵۱ - ۶۶.

2.ر.ك: «جرى و تطبيق در الميزان»، ص‏۷۸ - ۹۶.

3.نقض، ص ۱۷۸.

4.سوره مائده، آيه ۶۲.

5.نقض، ص‏۱۱۳.

6.(ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا ِلآبائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أفْواهِهِمْ إنْ يَقُولُونَ إلاّ كَذِباً) (ر.ك: همان، ص‏۱۵۷).

صفحه از 98