بن‏ مايه‏ هاى قرآنى عبد الجليل رازى در «نقض» - صفحه 58

داده‏۱ و در موردى، به معجزه معروف شفاى زبان مناقب‏خوانى شيعى كه به اعتراف نويسنده بعض فضائح الروافض، به جرم نقل فضايل و مناقب علوى از سوى مخالفان قطع شده بود، پرداخته است و تأكيد كرده كه وى بخش پايانى اين واقعه را از قلم انداخته است كه مناقبى‏خوان همان شب حادثه، به عنايت علوى شفا يافت و بلاغتى در بيان يافت و تا پايان عمر خود به نقل فضايل علوى و اهل بيت ادامه داد.۲

دو. رويكرد انتقادى در بررسى شأن نزول‏ها

عبد الجليل رازى، افزون بر گزارش و توصيف اسباب نزول، در مواردى به نقد اسباب نزولِ ادّعا شده از سوى مؤلّف بعض فضائح الروافض نيز پرداخته و به خوبى آراى وى را به تيغ نقد سپرده است. نمونه‏هايى كه در ادامه مى‏آيند، نشانگر رويكرد انتقادى وى در اين عرصه است.

- على عليه السلام دابّة الأرض‏

ادّعا شده مطابق تفاسير اماميه (همانند تفسير ابوالفتوح رازى)، مقصود خداوند از دابّة الارض، در آيه (وَإِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يوقِنُونَ)،۳ امام على عليه السلام است و معناى آيه اين است كه خداوند، او را زنده مى‏كند تا همه دشمنانش، او را ببينند و به او ايمان آورند؛ ولى ايمانشان سودى نبخشد.۴ رازى در نقد اين ادّعا مى‏نويسد: اوّلاً در تفسير ابو الفتوح چنين چيزى وجود ندارد و اگر در اين تفسير چنين مطلبى باشد يا ذكر على عليه السلام و مهدى عليه السلام و دوستان و دشمنان ايشان آن جا مصرّح باشد، همه دعاوى اين مصنّف راست است و همه حوالات او درست؛ ثانياً مطابق مذهب شيعه، موضوع آيه، مربوط به رجعت است نه قيامت و ادّعاى وى زور است و بهتان و ابو الفتوح از آن منزّه و شيعه از آن مبرّاست.۵

1.ر.ك: همان، ص ۱۶۷ - ۱۷۱.

2.همان، ص‏۱۰۹.

3.سوره نمل، آيه ۸۲.

4.نقض، ص ۲۸۰ .

5.همان جا.

صفحه از 98