إنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ إنَّ اللَّهَ لا يَهْدى الْقَوْمَ الْكافِرينَ)1 مىگويد:
مذهب شيعه چنان است كه روز غدير انزله بوده است و در امامت عليه السلام است و اين را انكار نشايد كردن. امّا جواب آنچه گفته است: «فى على»، نه از قرآن است و اگر كسى اعتقاد بندد كه از قرآن است، اعتقادى كفر باشد و لفظى در كلام خدا آورده باشد كه نه از آن باشد.2
در جاى ديگرى از نقض، مخالفانِ شيعه را تذكّر مىدهد كه اكثر اسباب نزول آيات اختصاصى به امام على عليه السلام، مورد اتّفاق ديگر مفسّران غير شيعه نيز هست:
آياتى ديگر كه شيعه در امامت و فضيلت على عليه السلام و دگر ائمّه گويند، بيشتر آن باشد كه مفسّران اسلام چون بلعبّاس سمّان و امام ثعلبى سنّى و ابو على جبايى و ابومسلم بحر اصفهانى موافق باشند در آن شيعه را، و مقابله باشد آنچه مختلف فيه باشد در حقّ على عليه السلام با آياتى كه اصحاب سنّت و جماعت تأويل كنند در حق صحابه چون آيت «الصادقين و الصادقات» و آيت «والذين معه اشدّاء على الكفّار»، تا آخر آيت، و غير اين. و اين معنى نقصان مذهب شيعت و سنّت نباشد.3
ج. قرائت
از بررسى نقض، مطالبى مرتبط با تاريخ قرائت و مذهب قاريان، ديدگاه اهل بيت عليه السلام در قرائت قرآن، همچنين نقد وجوه قرائات را مىتوان به دست آورد كه اينك به تحليل آنها مىپردازيم.
يك. تاريخ قرائت
در ديدگاه رازى، ائمّه قرائت، بيشتر عدلىمذهب باشند كه قرآن بر اثباتِ توحيد و عدل منزل است نه بر جبر و تشبيه و تعطيل. امّا جماعتى كه بى شبهه شيعى مذهب