بن‏ مايه‏ هاى قرآنى عبد الجليل رازى در «نقض» - صفحه 80

سه. وجوب اطاعت از امام‏

شيعه، طاعت ائمّه واجب دانند به عقل و قرآن:
امّا فرض طاعت اقتدا به قرآن است آن جا كه بارى تعالى گفت: (يا أيُّها الَّذينَ آمَنُوا أطيعُوا اللَّهَ وَ أطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولى اْلأَمْرِ مِنْكُمْ فَإنْ تَنازَعْتُمْ فى شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ اْلآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أحْسَنُ تَأْويلاً)۱ .۲

چهار. نَسب در امامت

رازى با استنباط از برخى آيات قرآن، نَسب را علّت تامه در جعل به مقام نبوّت و امامت ندانسته است:
شيعه، نبوّت و امامت به نسبت نگويند و به ميراث اثبات نكنند ... ؛ بلكه از شرايطِ امامت، عصمت و نصيت و كثرتِ علم را گويند و هر كه را اين سه منزلت باشد، امام مفترض الطاعه او باشد اگر خويش باشد و اگر نباشد. زيد بن على عليه السلام كه پسر زين العابدين عليه السلام است و خروج كرده است به امامتش قبول نكنند براى فقدِ عصمت و نصّيت و كثرت علم. امّا از قرآن اين بر نخوانده است كه چون بارى تعالى ابراهيم خليل عليه السلام را گفت:(إنّى جاعِلُكَ لِلنّاسِ إماماً)۳ ابراهيم گفت: (مِنْ ذُرِّيَّتى )۴ بايستى كه خداى تعالى، خليل را گفتى كه اين سخن مگوى كه اين سيرتِ گبركان است؛ و چون موسى عليه السلام بر طور سينا با خداى خود مناجات مى‏كرد، گفت: (وَ اجْعَلْ لى وَزيرًا مِنْ أهْلى * هارُونَ أخى)۵ قديم تعالى بايستى كه كليم را گفتى كه اين حديث مكن كه اين طريقه گبركان است؛ و چون زكريّا پيغمبر عليه السلام به مناجاتگاه آمده بود و مى‏گفت: (فَهَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً * يَرِثُنى وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ)۶ حق تعالى مى‏بايست كه او را گفتى: زنهار در اين معنى زبان مجنبان كه اين،

1.سوره نساء، آيه ۵۹.

2.نقض، ص ۲۴۱.

3.سوره بقره، آيه ۱۲۴.

4.سوره طه، آيه ۲۹.

5.سوره مريم، آيه ۵.

صفحه از 98