سنّت و سيرت گبركان است و اگر انبيا اين معنى ندانستند و خداى تعالى ايشان را معلوم بنكرد.۱
هر چند رازى، نَسب را شرط در امامت نمىداند، لكن در صورت تجميع ديگر شرايطِ امامت، فرد منسوب به خاندان نبوّت را اولى به مقام عصمت و امامت مىداند. وى با اشاره به داستان وارثان انبيا در قرآن مىنويسد:
چون شريف نسبى رفيع قدرى مؤمن باشد و به همه خصال نيك بر امثال و اشكال راجح باشد از علم و تقوا و زهد و امانت و ورع و سبقت در اسلام ... به لزوم عصمت اولاتر باشد به مقام و رتبت از مؤمنى ديگر كه او را اين خصال حاصل نباشد و خواجه مجبّر بايد كه اين حجّت را منكر نباشد و اگر كور نيست از قرآن بر خواند و اگر كر نيست از تفسيردانان بشنود كه وارث آدم عليه السلام، شيث است؛ چون استحقاق و اهليت دارد از ايمان و علم و عصمت دون دگر فرزندان، وارثِ نوح، سام است دون كنعان، و وارثِ ابراهيم، اسماعيل است و... .۲
وى در پايان چنين نتيجه مىگيرد:
با وجود فرزند و برادر مستحق، بيگانه را به مجرّد مؤمنى نرسد و از آيات قرآن و اخبار رسول عليه السلام اين معنى معلوم و مصوّر است و تشبيه كردن اين طريقت به گبركى الّا جحود محض و انكار صرف نباشد... . قائل اين قول و معتقد اين اعتقاد از خداى تعالى تبرا مىكند و بر نص قرآن انكار مىكند و قول انبيا را مخطى و مجرم مىشناسد.۳
ه . تكليف جنّيان
رازى با استناد به ظاهر برخى از آيات، جنّيان را مكلّف دانسته و آخرين پيامبر آنان را حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله مىداند كه تا قيامت، پيامبر انس و جن است:
قرآن مجيد پيش بايد گرفتن و برخواندن كه بارى تعالى ايشان را در تكليف