مذكور و مسطور است.۱
در مورد تأويل آيه فوق، آنچه كه از مصنّف رقيب، نقل شده بود، تنها استعجابى بود با اين بيان كه: «بدين امامان شيعت را مىخواهد كه در آخر الزمان قائم بيايد و همه زمين او را مسلّم شود». ديديم كه مؤلّف مفسرِ ما به شيوه تأويل بر آن مدّعا صحّه نهاد و وجوهى را از آيه استخراج كرد.
3. آن جا كه مصنّفِ مخالف در باره آيه (ألْقِيا فى جَهَنَّمَ كُلَّ كَفّارٍ عَنيدٍ) سخن مىگويد و معتقد است كه بعضى مفسّران، معتقدند كه خطابِ تثنيه با دو زبانيه است كه دوزخيان را بگيرند؛ سپس بر شيعه مىبندد كه ايشان مىگويند خطاب با محمّد است و على است كه بر شفيرِ دوزخ بايستد و بو بكر و عمر را و اتباعِ ايشان را در دوزخ مىاندازند و...،۲ مؤلّف نقض در بخشى از پاسخ خود چنين مىآورد:
و آنچه خطاب با دو زَبانِيَه است در تفاسيرِ شيعت اين معنى هست. و اين اگر روا باشد كه دو زبانِيه باشند، هم روا باشد كه دو ركنِ مسلمانى باشند.
سپس رواياتى به نقل از تفاسير شيعى مىآورد و در پايان به روايت از بوحنيفه و بوليلى خبرى از حسن بن على - عليها السلام - روايت مىكند كه ايشان در معنى اين آيت گفت: (ألْقِيا فى جَهَنَّمَ كُلَّ كَفّارٍ عَنيدٍ) قال - عليه السلام - : «الكافر بجدّى رسول اللَّه، و الجاحد حقّ أبى علىّ بن أبى طالبٍ،... و معلوم است كه جاحدين، قوم جمل و صفّين بودند كه با على حرب كردند، و هر جاحد كه حقّ على را بود، در اوّل و آخر، هم اين حكم دارد، و به تعيينْ حوالت نيست؛ نه به ابو بكر و نه به عمر. شيعت از اين حوالت مبرّايند». ۳
مىتوان حدس زد كه در آن روزگاران و در فضاى چنين تأويلات موسّعى كه به يارى برخى اخبار، مقبوليّت و روايى دوچندان يافته بودند، نقارهاى خونبارى ميان فرقههاى مسلمان ايجاد مىشد و برخى حضور در چنين كشمكشهاى خونين را در مسير عمل به پيامهاى آسمانى قرآن تفسير مىكردند.