نگاه تأويلى به آيات قرآن در «نقض» - صفحه 121

أخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ اْلأَرْضِ...) و گفته است: از «دابّة الأرض» بارى تعالى على را مى‏خواهد كه در دنيا خداى تعالى او را باز زنده كند تا همه اعدا او را ببينند و بدو ايمان آورند و ايمانِشان سود ندارد».1 مؤلّف نقض چنان با قاطعيت به دفاع از تفسير ابو الفتوح برمى‏خيزد كه تحدّى وار مى‏گويد اگر چنين مطلبى در اين تفسير (ابو الفتوح) وجود داشته باشد، همه دعاوى اين مصنّفْ راست است و همه حوالات و دعاوىِ او درست است!
بخشى از عبارات سليس و محكم مؤلّف چنين است:
چون دعوى كرده است و حوالت به پيرى معروف چون شيخ بُلفتوح - رحمة اللَّه عليه - و تفسير او كه نسخت‏هاى بى‏مر و بى‏عدد است آن را در طوايفِ اسلام، و ظاهر و باهر در بلاد عالم، آن تفسير در پيشِ قاضىِ وقت و پادشاهِ روزگار حاضر بايد كردن و تفسيرِ اين آيت بديدن. اگر بدين وجه است كه ياد كرده است، يا ذكرِ على و مهدى و دوستان و دشمنانِ ايشان در آنجاست مُصَرَّحْ، همه دعاوىِ اين مصنّف راست است... پس اگرنه... اين مدّعى را زجر كنند تا به دروغ بر علما و كتب ننهد و معلوم شود كه همه حوالات و دعاوىِ وى زور و بهتان است، و بُلفتوح از آن منزّه است، و شيعت از آن مبرّا.2
اين ميزان از ارادت و اعتماد به تفسير ابو الفتوح رازى، حكايت از جايگاه رفيع و منزلت بلند اين تفسير در ميان شيعيان آن روزگار دارد و شايد به دليل همان تعبير مؤلّف كه فرمود از اين تفسير، نسخت‏هاى بى‏مر و بى‏عدد نوشته شده، تعدّد نسخه‏هاى نوشته شده از اين تفسير آن اندازه بوده كه در برخى نسخه‏ها - مثل نسخه‏اى كه در دست مؤلّف نقض بوده - چنان عبارتى كه مستمسك خصم قرار گرفت، وجود نداشته و مؤلّف نقض را با جرئت به چنين تحدّى واداشته است؛ امّا اينك در چاپ‏هاى موجود از اين تفسير شريف، به راحتى مى‏توان ذيل همان آيه،

1.همان، ص ۲۸۰.

2.همان، ص ۲۸۱.

صفحه از 124