كردهاند. آقا بزرگ تهرانى فقط قطعهاى از اوايل نسخه خطى را ديده۱ و به مابقى كتاب، دسترسى نداشته۲ تا اينكه چاپ اوّل آن را ديده است.۳
على اصغر حكمت (م1359ش) رييس وقت دانشگاه تهران در آذر ماه سال 1317 ش، خبر ديدن اتّفاقىِ نسخهاى از نقض را در شيراز و در كتابخانه محمّدحسين شعاع (م1324ش) به مرحوم محمّد قزوينى(م1328ش) داد.۴
اين كتاب اوّلين بار در سال 1331 ش، با تحقيق مرحوم محدّث اُرموى بر اساس پنج نسخه در 740 صفحه چاپ شد و مقدّمه نقض، تعليقات و كليد (فهارس) آن نيز در سال 1335 ش، در 200 صفحه توسط محقّق به چاپ رسيد. دومين بار با تفصيلات بيشترِ مرحوم محدّث و معرّفى نسخههاى كتاب توسط فرزند ايشان و با تنظيم مطالب پدر و افزودن فهارس و شرح حال پدر در سه جلد و 2470 صفحه در سال 1358 ش، توسط انجمن آثار ملّى چاپ شد. اين چاپ بر اساس هشت نسخه است و صحيحترين (نسخه كتابخانه مجلس شوراى اسلامى) و قديمىترين آن (متعلّق به قرن نهم يا دهم هجرى)،۵ محور تصحيح بوده و در كتاب، رمز «ع» نشانگر آن است. چاپ كتاب در 29 اسفند 1357 ش، پايان يافت.
2. قواعد الحديث در كتاب «نقض»
از اوّلين علوم مدوّن حديثى، قواعد الحديث است. در اين علم، مجموعهاى از قواعد مربوط به صدور، تحمّل، نشر، سند، متن، منبع و ... آمده بود.۶ قواعد الحديث، با نام علم الحديث و دراية الحديث هم شناخته مىشود. با گسترش اطّلاعات علم الحديثى و نياز به دستهبندى كاربردىتر علوم حديث، دانشهايى از قواعد الحديث منشعب
1.الذريعة، ج۳، ص۱۳۰.
2.ر. ك: همان، ج۴، ص۲۷۹.
3.همان، ج۲۲، ص۲۱۵.
4.فهرست منتجب الدين، ص۲۸۷ (تعليقات محقّق).
5.نقض، ص سى و هشت (مقدّمه محقّق). سيّد عبد العزيز طباطبايى در مقاله «موقف الشيعة من هجمات الخصوم»، (چاپ شده در مجلّه تراثنا، ش ۶، ص۳۷، س۱۴۰۷)، اين نسخه را متعلّق به قرن هشتم هجرى دانسته است.
6.ر. ك: نهاية الدراية، ص۷۹.