اخبار به متواتر و واحد، از مشهورترين و اوّلين تقسيمبندىهاست. نصير الدين واعظ نيز اخبار را به دو گروه متواتر و واحد تقسيم مىكند. او اخبار متواتر را موجب علم و عمل دانسته و خبر واحد را فاقد اين ويژگى مىشمرد.۱ وى پذيرش خبر واحد را منوط به وجود دليل و حجّت ديگرى كرده ۲ و خبر واحد را فاقد قدرت معارضه با خبر متواتر مىشمرد.۳
او روايت: «إنّ اللَّه ليؤيّد هذا الدين برجل لا خلاق له فى الآخرة»۴را كه نويسنده فضائح از شيعه نقل كرده، خبر واحد و غير معروف و بر همين اساس، غير قابل قبول دانسته؛ امّا به بيان وجه امكانى اين متن مىپردازد كه اگر اين سخن، از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله صادر شده باشد، مصداقش كيست؟!۵
عبد الجليل، در بخشهاى مختلف كتاب، از اصطلاح اخباريون و اصوليون۶ يا اخباريون و محقّقين۷ استفاده مىكند. مراد وى از اخباريون شيعه، كسانى هستند كه هر خبرى را بدون بررسى مىپذيرند، مخصوصاً اخبار آحاد را و منظور از اصوليون يا محقّقين، كسانى هستند كه در پذيرش اخبار، بررسى و احرازِ صحّت را شرط مىدانند۸ و بيشتر، بر اخبار متواتر (اعم از متواتر لفظى و معنوى) تكيه مىكنند۹ . شايد عبد الجليل، اوّلين كسى باشد كه اصطلاح اخباريون و اصوليون را در اين معنا استفاده كرده است.۱۰
پنج. استناد اخبار و شرايط راوى
مستند بودن خبر به معصومان عليهم السلام از معيارهاى پذيرش اخبار است. آنچه حجّت است، سخن معصوم است كه توسط روات به ما رسيده؛ بنا بر اين، مستند بودن روايت
1.ر. ك: همان، ص۳۹.
2.همان، ص۲۶ و۲۴۵.
3.ر. ك: همان، ص۴۰۶.
4.اين متن را نيافتيم.
5.نقض، ص۲۴۵.
6.ر. ك: همان، ص۳ و ۵۲۹.
7.ر. ك: همان، ص۲۶.
8.ر. ك: همان، ص۳۰.
9.ر. ك: همان، ص۵۰، ۲۷۶ و ۴۰۶.
10.ما استعمال اين دو اصطلاح را پيش از عبد الجليل نيافتيم.