عقل؛ و سوم موافقت با قرآن. نسبت به معتمد بودن راوى، اين نكته استفاده مىشود كه هرچه راوى عالمتر، مأنوستر با قرآن و حديث و راستگوتر باشد، معتمدتر است. نويسنده در ادامه، صحّت روايت را منوط به معتمد بودن راوى و سماع وى شمرده است. او از اين قبيل عبارات در سراسر نقض آورده است.
يكى ديگر از ملاكهاى استناد اخبار، متّصل بودن سند آن است. اتّصال سند از صاحب كتاب تا معصوم عليه السلام، زمينه بررسى اسناد را فراهم مىكند؛ امّا افتادگى در سند، موجب بسته يا سختشدن راه بررسى مىگردد. عبد الجليل قزوينى هم ارسال روايت را ضعف آن شمرده و با لسان تشنيع نسبت به صاحب فضائح، او را عامل به مرسلات و اخبار آحاد مىخواند.۱ وى تعدّد سند۲و منبع۳ را از قوتهاى روايت شمرده است. تعدّد سند، نشانه شهرت نسبى روايت و تعدّد منبع نيز نشانه پذيرش تعداد بيشترى از محدّثان است و بر اين اساس، موجب تقويت روايت است.
شش. تحمّل و شرايط روايت
اخذ حديث، راههاى مختلفى داشت و هر يك از آنها قوّت و ضعف خاص خود را داشتند. مثلاً سماع و قرائت، قوىترين راه اخذ شمرده مىشد و وجاده، اضعف طُرق بود.۴ سنجش اعتبار حديث و محدث بستگى به روش تحمّل حديث داشت. اگر روايتى وجادهاى اخذ مىشد، اعتبارى نداشت مگر اينكه مؤيّداتى داشته باشد. اگر محدّثى، از راههاى ضعيف تحمّل حديث، استفاده زيادى مىكرد، خودش تضعيف مىشد. رازى به اين مبانى توجّه داشته و به برخى از طرق تحمّل روايتْ اشاره كرده است.
او مناوله و اجازه، بدون اعتبار شيخ را غير مفيد در تصحيح روايت دانسته و اين شيوه اهل سنّت را كه از هر كسى اجازه و مناوله مىگيرند، تقبيح مىكند. وى استفاده از اصطلاحات «حدّثنى» و «اخبرنى» بدون شنيدن از شيخ را عملى غير مجاز و سماع را
1.همان، ص۳۰.
2.ر. ك: همان، ص۵۴۴ و ۵۴۷.
3.ر. ك: همان، ص۵۲۲.
4.ر. ك: دراسات فى علم الدراية، ص ۱۹۵ - ۲۰۷.