دانش نويسندگان كتب حديثى است. روش مؤلّفان در نقد و فهم حديث، اشتراكات و افتراقاتى با هم دارند كه شناسايى آنها به شناخت مبانى مؤلّف و بهرهگيرى از تجربيات وى كمك مىكند. همچنين در شناخت حوزهها و تفكّر حديثى حاكم بر هر حوزه به كار مىآيد. در اين بخش، رفتار عبد الجليل قزوينى رازى در نقد و عرضه حديث را به همراه عملكرد او در فهم حديث بررسى مىكنيم.
الف. نقد و فهم حديث با توجّه به تاريخ
يكى از ابزارهاى نقد و فهم حديث، تاريخ قطعى است. برخى از گزارشهاى موجود در احاديث را با عرضه به دانش تاريخ مىتوان ارزيابى كرد. گاهى فهم برخى از واژگان و اصطلاحات و توجيه چرايىِ ورود برخى از مفاهيم يا تعبيرات در احاديث، متوقّف بر دانستن فضاى صدور روايت و اتّفاقات تاريخى آن دوران است. عبد الجليل از اين روش در بررسى اخبار بهره گرفته است. او گزارشهاى مربوط به معصومان عليهم السلام را به تاريخ عرضه مىكند و با اين ابزار، به نقد برخى جريانات مىپردازد.۱
وى تاريخ اهل سنّت را به عنوان ابزار جدلى مورد استفاده قرار داده و از تاريخ شيعه نيز بهره مىگيرد. او براى دريافت تاريخ، فقط به كتب تاريخى مراجعه نمىكند؛ بلكه مجموعه تاريخ را از هر كتاب معتبرى، مورد توجّه قرار مىدهد. اكنون نمونههايى از رفتار وى را مرور مىكنيم.
رازى، ادّعاى نويسنده فضائح را كه زبير و خالد بن وليد را در شجاعت، مانند امام على عليه السلام شمرده،۲ رد مىكند و نبودن مدركى تاريخى بر اين ادّعا را نشانه دروغ بودن آن مىشمرد.۳ آن گاه به اين جمله جبرئيل عليه السلام استشهاد مىكند كه: «لا فتى إلّا على لا سيف إلّا ذو الفقار».۴
قزوينى، اين ادّعا را كه شيعه، معتقد به توطئه ابو بكر، عمر و عثمان در ليلة العقبه
1.ر. ك: نقض، ص۲۶۷.
2.همان، ص۵۴.
3.همان، ص۵۵.
4.المعيار و الموازنه، ص۱۴۸.